گزارشی از نشست دوم همایش ملی «واقع‌گروی معرفتی در فلسفه اسلامی و چالش‌های پیش رو»

گزارشی از نشست دوم همایش ملی «واقع‌گروی معرفتی در فلسفه اسلامی و چالش‌های پیش رو»
به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، بعدازظهر روز دوشنبه، ۲۴ اردی‌بهشت‌ماه 1403، نشست دوم این همایش برگزار شد که در آن اساتید و صاحب‌نظرانی چون دکتر محمد لگنهاوزن، دکتر عبدالله محمدی، و دکتر عباس اعرافی به طرح نقطه نظرات خود پرداختند. در ادامه گزارشی از این نشست ارائه می‌شود:
عبدالله محمدی، مدیر گروه حکمت عملی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، به عنوان اولین سخنران نوبت عصر این همایش ملی بحث خود را با این سوال آغاز کرد که موضوع واقع گرایی چقدر مسئله واقعی امروز ماست؟
 
وی گفت: این سوال از این جهت اهمیت دارد که بعد از رنسانس معیارهایی توسط بیکن مطرح شد با این موضوع که مباحث فلسفی مباحث انتزاعی هستند و ما هرچقدر بتوانیم از متافیزیک فاصله بگیریم تفکر بشری بیشتر رشد می‌کند. در بین همه این مباحث؛ مباحث معرفت شناسی از همه مباحث انتزاعی‌تر است و اگر بخواهیم طبق تفکر بیکن عمل کنیم باید از مطرح شدن این مباحث صرف نظر کنیم. گاهی اوقات این‌طور تلقی می‌شود که عبور از بحث‌های معرفت‌شناسانه یک اتفاق مثبت و باعث رشد و پیشرفت فلسفه شده است و سوال مشخص امروز من این است که آیا واقعاً این‌طور است؟
 
محمدی ادامه داد: پاسخ من به این سوال منفی است و معتقدم کنار گذاشتن مسئله مهمی مثل واقع گرایی آسیب‌های جدی به ساحت تفکر بشر زده است. یکی از مباحثی که در آن آسیب کنار گذاشته شدن واقع گروی دیده می‌شود مباحث الهیاتی است. بعد از سوبژکتیویسم دکارتی گفتگو درباره خدا بی معنا و جزو گزاره‌های جدلی الطرفین شد و رفته رفته به تحلیل‌هایی رسیدیم که سعی داشت وجود خدا را در ادبیات حفظ کند اما واقعیتی برای آن قائل نیست. نگاهی که در تراث ادیان وجود داشت کنار گذاشته شد.
 
مدیر گروه حکمت عملی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران اضافه کرد: غرض اصلی من در این بحث این است که بگویم موضوع «واقع گروی» یک مبحث انتزاعی نیست و مهم‌ترین مسائلی که امروز در الهیات با آن درگیر هستیم به نوعی با پذیرش و عدم پذیرش واقع گروی مرتبط می‌شود. همچنان گاهی اوقات بین مؤمنان برخورد نسنجیده‌ای اتفاق می‌افتد مبنی براینکه مدل واقع گرایی در دین را کنار می‌گذارند غیر از الهیات در حوزه اقتصاد هم ردپای موضوع واقع‌گروی دیده می‌شود.
واقع گروی-  محمدی
 
پروفسور محمد لگنهاوزن، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، سخنران بعدی این مراسم بود. وی گفت: در طول دوره‌ای که من راجع‌به موضوع «واقع‌گروی» تحقیق و پژوهش می‌کردم به نتیجه نهایی و مشخص نرسیدم و امیدوارم شما بتوانید من را هدایت کنید.
 
لگنهاوزن افزود: علامه طباطبایی سنگ‌بنای فلسفه اسلامی را بنا نهاد و ایشان مجموعه مقالاتی با موضوع رئالیسم در سال ۱۹۵۳ نوشته که بعدها شهید مطهری هم آن را اصلاح کرد. علامه در این مقالات توضیح داده که رئالیسم چیست؟ این مقالات در رد نظریه ایدئالیسم بارکلی و سفسطه است. در قرن بیستم و ۲۱ فلسفه غرب خیلی با رئالیسم درگیر است و از این واژه بسیار استفاده و انواع رئالیسم نیز معرفی شده است. به نظر بنده تصوری که از رئالیسم در فلسفه تحلیلی حاکم است بیشتر برگرفته از نظریات جی. ای. مور فیلسوف انگلیسی است. علامه طباطبایی با وجود اینکه معتقد بود پشت هر حقیقتی یک واقعیت است اما اشاره نکرده که قوه‌های شناختی ما می‌تواند همه چیز را درک کند. ایشان به موضوع اعتباریات اشاره کرد و گفت باید به اعتباریات هم توجه کنیم و بدانیم که قلمروی مفاهیم اعتباری محدود است یعنی ما درباره هر کسی نمی‌توانیم بگوییم فلانی مثل شیر است بلکه باید پشت این پدیده یک واقعیتی وجود داشته باشد. پس رئالیسم علامه صرفاً قبول کردن اصالت وجود نیست و منظور ایشان از رئالیسم چیزی بیش از این‌هاست.
 
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ادامه داد: چیزی که من متوجه شدم و قابل اصلاح است اینکه برای رئالیسم معرفت شناختی باید نظریه صدق و کذب براساس مطابقت قبول کنیم.
 
لگنهاوزن سپس به نظریات ارسطو و افلاطون درباره رئالیسم پرداخت و مثال‌هایی از نظریات این دو فیلسوف یونانی بیان کرد.
 
این فیلسوف و پژوهشگر آمریکایی تصریح کرد: در فلسفه اسلامی ابن سینا درباره دو جهان خارجی و ذهنی صحبت کرد و گفت چیزی که صرفاً وجود ذهنی دارد نشان‌دهنده یک حکم درونی است درحالیکه چیزی که وجود دارد هم در ذهن ما هم در خارج با یک صورت مشترک نشان‌دهنده حکم عینی ماست و عینیت در حکم یعنی صورت ذهنی و صورت خارجی یکی هستند. در قرون وسطی صحبت از سوبژکتیو و آبژکتیو کاملاً برعکس چیزی بود که امروز وجود دارد و بسیاری از فلاسفه قرون وسطی در مباحث خود به ابن سینا ارجاع دادند.
 
عباس عارفی استاد فلسفه و کلام پس از لگنهاوزن درباره موضوع «واقع‌گروی در گزاره‌های سلبی و عدمی» سخنرانی کرد و گفت: ابتدا باید بگویم نظریه مطابقت که یک نظریه رایج و کلاسیک و یک نظریه صحیح است. واقع‌گرایی در قضایا و تصدیق‌ها بدون مطابقت با واقعیت امکانپذیر نیست. اما واقع‌گرایی عدمی یک موضوع چالش برانگیز هم در فلسفه غرب و هم در فلسفه اسلامی است و در هردو فلسفه این سوال مطرح است که آیا اصلاً چیزی به عنوان واقع‌گرایی عدمی داریم یا خیر.
 
وی سپس به نظریات راسل درباره موضوع «سالبه صادق» پرداخت و پنج فرضیه برای حل مسئله واقع گرایی سلبی و عدمی مطرح کرد که چهار نظریه اول را نقد و نظریه پنجم که مطابق با نظریه راسل بود را درست خواند.
 
این پنج فرضیه عبارتند از:
 
گزاره‌های سلبی و عدمی فاقد نفس الامر هستند.
گزاره‌های سلبی و عدمی فاقد نفس الامر وجودی هستند.
گزاره‌های سلبی و عدمی دارای نفس الامر تبعی هستند.
گزاره‌های سلبی و عدمی دارای نفس الامر فرضی هستند.
گزاره‌های سلبی و عدمی دارای نفس الامر عدمی حقیقی و اصیل هستند.

واقع گروی- اعرافی

این نشست با پرسش و پاسخ میان حاضران به پایان رسید.
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.