غلامرضا زکیانی، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در سخنرانی افتتاحیه خود برای همایش ملی فلسفه غرب و ترجمه عنوان کردند: ترجمه بسیار حیاتی و انسانساز است
همایش ملی «فلسفه غرب و ترجمه» از دیروز دوشنبه ۲۷ بهمن از سوی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به صورت مجازی در حال برگزاری است. آنچه میخوانید گزارشی از سخنرانی رییس این موسسه در سرآغاز این همایش است که در روزنامه اعتماد به تاریخ 28 بهمن ماه 1399 درج شده است.
یک پرسش که قاعدتا در جمع ما مطرح نمیشود اما بسیار جدی مطرح است این است که ترجمه چه لزومی دارد؟ حتی میگویند ترجمه ضرر دارد و با نهضت ترجمه در قرنهای دوم و تا چهارم نیز مخالف هستند. نیت آن نهضت مقابله با آموزههای اهل بیت بوده است اینکه چقدر موفق بودند نمیدانیم و اما در موج جدید ترجمه نیز میگویند ترجمه مخالفت با اسلام نابی است که انقلاب اسلامی مطرح کرده است و اکنون هم میگویند ترجمه درصدد ترویج فرهنگ غربی است.
در حکمت 164 نهجالبلاغه حضرت علی(ع) میفرماید: هر کسی که به استقبال وجوه آرای مختلف برود خود به خود خداشناس میشود. سوم اینکه حکمت را بگیرید زیرا هیچ ضرری به شما نمیرساند که این حکمت از کجا صادر شده است. چهارم اینکه ملاک حق است حتی اگر طرف اهل باطل باشد. پنجم نیز این است که حکمت را اگرچه آن فرد منافق باشد از آن بگیرید.
نهضت ترجمه اول با معارف اهل بیت مخالفت اصولی نداشته است، بلندترین معارف اهل بیت در پاسخ به پرسشهای دیگران مطرح شده است و عمیقترین لایههای بحث توحید و هستیشناسی در این مجادلهها مطرح شد و این بحثها باعث بالندگی و تمدن اسلامی شد و ما به درستی درصدد احیای آن هستیم و باید نهضت ترجمه را جدی بگیریم، زیرا مامون به مترجمان هموزن کتاب ترجمه طلا میداد؛ مترجمانی که نادر بودند و تعهد علمی و اخلاقی دقیق داشتند و ترجمههایی دقیق از زبان یونانی و سریانی ارایه دادهاند. نهضت ترجمه قرن دوم تا چهارم کمبها نیست و بسیار ارزشمند است.
نفس آشنایی با دیگران باعث میشود ذهن بسته انسان دچار گشودگی شود و ذهن بسته بلای بشری است و مصیبت فاجعهبار آن زمانی خود را نشان میدهد که بدانیم انسان تا با دیگران مواجه نشود متوجه بستگی ذهن خود نمیشود و داشتههای خود را حق مطلق و داشتههای دیگران را باطل مطلق میداند. باید این را بدانیم زبان هر فرد جهان او را تعیین میکند، پس جهانبینی هر فرد بستگی به زبان او دارد و آشنایی با هر زبان بیگانهای یعنی مواجهه با یک جهانبینی جدید، آشنایی با جهانبینی و امر ترجمه بسیار حیاتی و انسانساز است.
همهچیز را همگان دانند و اهل اندیشه نیز میدانند که اندیشههای بزرگ در ملتها و تمدنهای بزرگ پخش شده است، اهل اندیشه میدانند که اگر شش ماه بگردیم و یک کتاب درجه یک پیدا کنیم و بخوانیم بهتر است که در هر ماه یک کتاب درجه دو بخوانیم زیرا برخی کتابهای درجه دو توان خدادادی انسان را از بین میبرد. این نکته بسیار حائز اهمیت است که آثار ویتگنشتاین و هایدگر با شارحان متفاوت است به همین دلیل تاکید بر ترجمه آثار کلاسیک شده است. در هر دورهای یک تمدن رخ مینماید و اندیشمندان را به سوی جغرافیا و فرهنگ و زبان خود فرامیخواند و هیچ عقل سلیمی نمیتواند بپذیرد که خود را از آن محروم کند و ترجمه یکی از آنهاست.
ترجمه آثار فلسفی مغرب زمین ضرورت دارد. مهمترین منتقدین تمدن فعلی غرب از میان خودشان بوده است. لیبرالیسم فردگرایی توسط مارکس، سوبژکتیو دکارتی توسط هایدگر، اخلاق بردگی توسط نیچه، روانشناسی ماتریالیستی توسط فروید و... ارایه شده است بنابراین اگر عمیقا آنها را نشناسیم نمیتوانیم از دستاوردهای علمی، فرهنگی، سیاسی و... آنها استفاده کنیم بلکه با ژرفای درون فرهنگی آنها نیز آشنا نخواهیم شد. اندیشمندان مغرب زمین تلاش کردند خود را از بند مسائل غیرانسانی کلیسای کاتولیک برهانند. آزادی اندیشه به معنای واقعی کلمه بهای گزافی برای آن پرداخته شده است و سبب شکوفایی اندیشه در حوزههای مختلف شده است.
یکی از محصولات تمدن غربی پیدایش دولت ملتهاست که خواه ناخواه مرزهای فیزیکی و زبانی در میان ملتها را برداشته است. ترجمه خودبهخود دیوارها را برمیدارد و افراد را باهم آشنا میکند و نمیگذارد میان دولت ملتها فاصله ایجاد کنند. دو اندیشمند بزرگ علامه طباطبایی و مطهری عمیقا با سنت دینی ما آشنا بودند و تردیدی در این زمینه نیست اما تفاوت عمده آنها با سایرین چنین است که فرهنگ و تمدن غربی که در دوره آنها مارکسیسم بود عمیقا از از ترجمه کتابهای عربی و فارسی شناختند و از عهده نقد مارکسیست برآمدند و من بر این باورم که طبق قانون همزیستی حریفان اخلاق و سبکها و روشهای همدیگر را میآموزند و با متدلوژی و نحوه نگاه آنها به سنت آشنا شدند.
وضعیت کلامی در ترجمه و دیدگاههای کلامی مترجم باعث شده ترجمه نادرست از متن مقدس ارایه شود، مترجم فقط زباندان نیست بلکه باید با جهانبینی و دیدگاههای فلسفی به عمق و ژرفایی برسد که وارد ترجمه شود. با زبان مبدا و مقصد آشنا باشد تا بتواند حق مطلب را بهجا آورد. دقت و روانی، مشکل همیشگی ترجمه است و نمیتوان در این زمینه قضاوت کرد. در شرایط پیچیده امروز نمیتوان به مترجم گفت که به همه مسائل اشراف داشته باشد و این مساله کار تیمی میطلبد که متاسفانه کار تیمی بین ما ایرانیان به شدت مهجور است. در ترجمه متون اصلی و کلاسیک باید دقت شود و این ظلم مضاعف به نویسنده و مخاطب است که هر کسی خود را ذیصلاح بداند که وارد این معرکه شود.
علاقهمندان میتوانند با مراجعه به این آدرس کلیپ تصویری دکتر زکیانی را مشاهده کنند.