به گزارش روابط عمومی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، نهمین کرسی ترویجی مجمع با ارائهی دکتر احمد شه گلی، استادیار مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و با موضوع «ساختار نفس و بدن به مثابه الگویی برای نحوهی مواجهه انسان با طبیعت»، پنجشنبه 11 دی ماه ۱۳۹۹ به صورت وبینار برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، نهمین کرسی ترویجی مجمع با ارائهی دکتر احمد شه گلی، استادیار مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و با موضوع «ساختار نفس و بدن به مثابه الگویی برای نحوهی مواجهه انسان با طبیعت»، پنجشنبه 11 دی ماه ۱۳۹۹ به صورت وبینار برگزار شد.
در این نشست دکتر مهدی سپهری، استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق (علیهالسلام) و دکتر مصطفی تقوی، استادیار گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف به عنوان ناقدان، دکتر ابراهیم خانی، استادیار گروه فرهنگ و تمدن دانشگاه امام صادق (علیهالسلام) به عنوان دبیر جلسه و جمع کثیری از دانشجویان و اساتید علاقمند به این موضوع حضور داشتند.
در ابتدای این نشست دکتر ابراهیم خانی به اهمیت این موضوع پرداخت و گفت: استعارهها در علوم انسانی جایگاه بسیار مهم و بنیادینی دارند. تفسیریها استعاره بنیادینشان متن و فهم متن است. البته الگوها و استعارههای متعددی در علوم انسانی داریم و اخذ هر یک از آنها محدودیتها و مزایای خاص خود را دارد. در دوره متأخرتر هم استعارهها جایگاه بسیار مهمی پیدا کردهاند و وارد منطق فهم علوم شدهاند.
در ادامه دکتر احمد شهگلی به ارائهی مسأله پژوهش خود پرداخت و گفت: انسان ضرورتاً به تصرف در طبیعت جهت تولید صنعت یا تأمین سایر نیازهای خود نیازمند است. از طرف دیگر تصرفات انسان نمیتواند بیحدومرز باشد بلکه محدودیتها و چهارچوبهایی لازم است؛ اکنون این سؤال پیش میآید آیا ملاک و معیاری برای نحوه تصرف بشر در طبیعت وجود دارد؟ برای پاسخگویی به سؤال مذکور از رویکرد عقلی استفاده شده و پیش فرض کلی این رویکرد نیز مبتنی بر پذیرش وجود نفس و رابطه آن با بدن است.
وی در ادامه افزود: رویکرد اصلی این رهیافت رجوع به انسان برای تصرف در جهان است و دو طرف معادله انسان و جهان هستند و شناخت انسان بر جهان مقدم است. به بیان دیگر در نحوه مواجهه با جهان، انسانشناسی مقدم بر جهانشناسی است. رجوع به انسان نیز میتواند شکلهای مختلف و روشهای متفاوتی داشته باشد. روشهایی چون، عقلی، تجربی، دینی و عرفانی. نحوه نیز می تواند شامل این موارد باشد: 1- شناسایی سامانه نیازهای انسانی 2- ساختار خلقت انسان ۳- رابطه نفس و بدن ۴- خصوصیات کلی ساحت جسمانی.
عضو هیئت علمی مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفه ایران تصریح کرد: در این پژوهش با مراجعه به انسان دو مدل برای تبیین نحوهی تصرف در طبیعت و مواجهه با صنعت بیان میشود این موارد مصادیقی از این ایده هستند و صرفاً به این موارد محدود نمیشود. این دو مورد عبارتند از: الف) تبیین ازطریق رابطهی نفس و بدن: بر این اساس تبیین ساختار حاکم بر نفس و بدن، محدودهی تصرفات و کیفیت تعامل انسان با طبیعت و صنایع روشن میشود، ب) تبیین از طریق مکانیسم کلی حاکم بر ساحت جسمی انسان.
دکتر شه گلی در ذیل مدل تبیین ازطریق رابطهی نفس و بدن به محورهایی همچون وحدت تدبیر، وحدت و کثرت، وضعیت قابل، اشتغال به ماده و … و همچنین در ذیل مدل تبیین از طریق مکانیسم کلی حاکم بر ساحت جسمی انسان به محورهایی همچون تناسب و تعادل اجزاء با یکدیگر، تنوع روشی انکشاف از ساحت اشیا، حکمت مداری کنشها و… اشاره کرد.
در ادامه نشست، دکتر مصطفی تقوی، استادیار گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف، به عنوان ناقد به نقد و بررسی این مقاله پرداخت و گفت:
- این مقاله مشحون از استعاره است. اگر بخواهیم مبتنی بر استعاره، مسألهای را حل کنیم مجاز است یا خیر؟ پاسخ من مثبت است، البته توضیح آن مفصل است. علامه طباطبایی در اداراکات اعتباری به بحث استعاره توجه ویژه دارد و میتوان به اثر ایشان مراجعه کرد.
- آیا این همه استعاره که در مقاله آمده، لازم است؟ در نظریهپردازی علمی استعاره لازم است، اما در این مقاله زیاد از استعاره استفاده شده است.
- آیا این تفکر استعارهای در فلسفه خطرناک است؟ هم میتواند مفید باشد و هم میتواند خطرناک باشد. مثلاً اگر الف را شبیه ب بدانیم ولی این جوری نباشد، این میتواند خطرناک باشد.
- لازم است در مقاله سراغ مثال بروید. چونکه عینک استعارهای صرف ممکن است خطرناک باشد و باید مثال بیشتری زده شود. مثلاً در این بحث شما، مهندسی ژنتیک چه جایگاهی دارد؟
- نکته مهم دیگر در مقاله این است که پرسشهای فلسفه تکنولوژی در دستاوردهای این بحث قلمداد میشود.
- برخی قضاوتها و عبارات محل تأمل است.
- ادبیات روز فلسفه تکنولوژی باید خوانده میشد، لذا نویسنده محترم بهتر بود به منابع مرتبط با این بحث مراجعه میکرد.
- در مقاله گفته شده (رابطه انسان و طبیعت همانند رابطه نفس و بدن است) و گفته شده این رابطه، رابطه سنخیت تکوینی است.
اولاً این استدلال را معتبر نمیدانم. ثانیاً آن را خطرناک میدانم. لذا این استدلال قابل قبول نیست.
- در مجموع، کار خوبی است و نویسنده محترم واقعاً زحمت کشیده است.
دکتر مهدی سپهری، استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق (علیهالسلام)، دیگر ناقد این کرسی ترویجی در ارزیابی این مقاله گفت:
- در ابتدا به روش عقلی، دینی و تجربی اشاره کردید اما بنظرم این تقسیمبندی لازم نیست و این تقسیمبندی هم محل اشکال است؛ زیرا روش تجربی، قسیم روش عقلی یا دینی دانسته شده.
- اصل موضوع بسیار خوب و مهم است. بحث استعاری لازم نیست براساس تشابه باشد بلکه میتواند براساس تمثّل باشد. در برخی از نگاههای عرفانی ما، جهان یک انسان است و خودش یک عالَم است. این نوع نگاه مبتنی بر تشبیه نیست. در این نگاه، اساساً جهان، انسانی است و هر آنچه در طبیعت است به مثابه بدن انسان کامل است.
- در ابتدای مقاله به بحث وحدت و کثرت اشاره کردهاید. وحدت و کثرت صرفاً در رابطه با انسان نیست بلکه وحدت و کثرت مبنای عامی است که در هستی شناسی مطرح است.
پیشنهاد بنده این است که بگویید در انسان یک وحدت ارگانیکی وجود دارد نه وحدت مکانیکی و موزاییکی. آن وقت همین را در طبیعت هم پیاده کنید و بگویید در طبیعت هم باید یک وحدت ارگانیکی داشته باشیم. یا به عبارتی باید حس مشترکی وجود داشته باشد که اینها را با هم جمع کند. این میشود مبنای شما و میتوانید براساس آن نقد هم کنید و هم میتوانید به صورت ایجابی مطالبی را مطرح کنید و مثلاً میتوان گفت اگر در تبلیغات، رسانهها، نظامات و… کثرت وجود دارد، این کثرت به خودی خود مشکل ساز نیست بلکه چون حس مشترک یا عقل مشترکی که باید وجود داشته باشد و اینها را هماهنگ کند وجود ندارد، مشکل به وجود میآید.
بنابراین در نگاه عرفانی، کثرت به خودی خود مشکلی ندارد بلکه کثرتی که بدون وحدت دیده شود، نامطلوب است.
- در قسمت وضعیت قابل، گفتهاید که بدن باید به حدی از اعتدال مزاج برسد تا روح به آن افاضه شود و از این خواستهاید برای طبیعت و صنعت استفاده کنید. اما نتیجه و دلالتی که گرفتهاید به سمت تأثیر روح در بدن رفته و این اشتباه است.
در پایان نشست، صاحبنظر محترم به توضیحاتی در رابطه با نقدهای استاد ناقد پرداخت و گفت:
- محدودیت صفحه در یک مقاله باعث شد برخی مباحث را مطرح نکنم.
- رویکرد نگارنده استعارهای نیست رویکرد استعارهای قابل طرح است ولی چنین رویکردی در این کار استفاده نشد. رابطه انسان و جهان رابطه حقیقی است طبیعت بسط وجود انسان و برای انسان ساخته شده است و بر اساس مبانی گفته شده دقیقاً ما میخواهیم نوعی مشابهت وجودی بین انسان و طبیعت استفاده کنیم.
- به جهت اختلاف مبانی و رویکردها سعی کردم وارد مباحث فلسفه تکنولوژی نشوم و از ادبیات فلسفه تکنولوژی استفاده نکنم.
- این کار مربوط به مبانی نحوه مواجهه با طبیعت است و برای تبدیل به راهکار و راهبرد مباحث دیگری نیاز است.
- مراد از برخی خصوصیات درباره تکنولوژی جریان غالب است والا کسی منکر وجود تفکرات مخالف نیست.
علاقمندان برای مطالعهی بیشتر در رابطه با این موضوع میتوانند به مقالهی چاپ شدهی دکتر احمد شهگلی در فصلنامه تحقیقات بنیادین علوم انسانی به این آدرس ذیل مراجعه کنند.