محمد جعفری هرندی در ششمین نشست حسینیه حکمت که به مناسبت دهه محرم برگزار شد، سخنرانی کردند. ایشان در این سخنرانی به طرح بحثی درباره علم امام پرداختند.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، محمد جعفری هرندی در این نشست، به رابطۀ بین علم امام حسین (ع) و واقعۀ عاشورا پرداختند که از دیر باز بحثی پُرچالش و اساسی در بین عالمانِ دینی و بهویژه متکلمانِ ما بوده است.
ایشان مقدّمتاً اظهار داشتند که در خصوص علم امام (به طور کلّی و عام)، بر اساس باورهای شیعی که مبتنی بر مبنای عقلانی و وحیانی است، قطعاً علم غیبِ امام یکی از شئون امام بوده و اصلاً وجه تمایزِ امامِ شیعی با مثلاً امامت در میانِ اهل سنت، همین امر است. امّا، به باور وی، نسبت به 1- سازوکار و چند و چونِ علم غیبِ امام و اینکه آیا در تمامی حوزه ها جاری بوده یا صرفاً محدود به حوزۀ دینی است و 2- همیشگی یا هر از گاهی بودن و عندالّزوم و عندالضرورت بودنِ آن، دو دیدگاه کلّی وجود دارد که موجبِ بروز اختلافاتی بین اندیشمندان و عالمان دینی گردیده است:
نگرش اول؛ امام به همۀ عرصههای حقایق علم داشته، هیچگونه محدودیتی در کار نبوده، این علم همیشگی است، و همواره هم بالفعل است.
نگرش دوم؛ علم غیب امام دارای اطلاقِ زمانی یا قلمروی نبوده بلکه عندالضروره میباشد که همیشه بالفعل نبوده و بالقوه است.
حجت الاسلام هرندی، پس از مقدّماتِ فوق، به اصل بحثِ خود که همانا طرح سوال ذیل بود، ورود داشتند: آیا علمِ غیب امام حسین (ع)، در ماجرای قیام و حضور ایشان در صحرای کربلا، وقایعِ بعدی، و عاقبتِ آن در ظهر عاشورا، مطّلع بوده است یا خیر؟
ایشان در اینجا نیز، در میانِ عالمان شیعی، به طور کلّی، دو پاسخ/نظر را شناسایی کردند:
1-نظری که قائل به این است که امام با توجه به علم غیبشان از ابتدا نسبت به این واقعه و چگونگی وقوع حوادثِ آن، مطلع بودند. و با این آگاهی خود و خانوادهشان را فدای اسلام کرده و به شهادت رسیدند. (نگرش تعبّدِ به شهادت، نگرش فِدیهوار به شهادت، و نگرش احیای اسلام و امر به معروف در توضیحِ فلسفۀ قیامِ امام، از جملۀ معتقدان به این نظریه هستند).
2-امام اراده نکرده بودند که بدانند چه سرنوشتی پیش رویشان خواهد بود و صرفاً به عنوان وظیفهای عادی و انسانی و با توجه به اوضاع تاریخی و دعوتی که از ایشان شکل گرفته بود، پا در این مسیر نهادند. (نگرش تشکیل حکومت در توجیه فلسفه قیام امام، چنین برداشتی دارد). اولین نفر مرحوم شیخ مفید بودند که این نظریه را مطرح کردند. مرحوم سید رضی نیز همین دیدگاه را عنوان مینمودند. در اینجا سوالی از طرف این افراد مطرح میشود مبنی بر اینکه اصلاً جایز است که چنانچه امام به نتیجۀ قیام و شهادتشان آگاهی میداشتند، در این مسیر قدم بردارند.
دکتر هرندی، افزودند که در دوران معاصر، آقای صالحی نجف آبادی این نظریه دوباره بر سر زبانها انداخته و در کتاب «شهید جاوید»، نظریه تشکیل حکومت را به نوعی احیا نموده و علم غیب امام را در واقعۀ عاشورا انکار کردند.
ایشان در مقام جمعبندی، اظهار داشتند که اکنون، اکثر علما و اندیشمندان شیعی، بر این باورند که علم امام به هیچ وجه منافیِ با تکلیف امام نیست. اساساً امام موظف به عمل بر اساس علم غیبش نیست، و امام مکلّف به همان علم ظاهریاش میباشد. به قول مرحوم مجلسی، چنانچه امام موظف به علم غیبشان باشند، اصلاً نمیتوانند در جامعه زندگی کنند.
به اعتقاد حجتالاسلام هرندی، اخباری که در خصوص علم غیب امام و آگاهی ایشان از حوادث صحرای کربلا و عاشورا وجود دارد، خبرِ واحد نبوده و متواتر یا نزدیک به متواتر است و ثابت میکنند که امام از علم غیب برخوردارند. نکتۀ دیگر اینکه این فرض امثال شیخ مفید، شیخ طوسی، سید رضی، و آقای صالحی که فلسفۀ تشکیل حکومت در قیام را با علم غیب امام سازگار نمیدانند، پیشفرضِ صحیحی نیست.