در ادامه سلسله کرسیهای ترویجی، نشست «آیا وجود خدا در قرآن اثبات شده است؟»، به همت «گروه فلسفه اسلامی» مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در شعبه قم، برگزار گردید.
به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل
مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، کرسی ترویجی «آیا وجود خدا در قرآن اثبات شده
است؟» در تاریخ شنبه 21 آبان 1401 برگزار شد. ارائهدهندگان این کرسی دکتر احسان
کردی اردکانی (استادیار دانشگاه اردکان) و دکتر احمد شهگلی (استادیار فلسفه مؤسسه
حکمت و فلسفه ایران) بوده و همچنین ناقد کرسی دکتر محمدجواد فلاح (دانشیار دانشگاه
معارف اسلامی) و مدیر کرسی دکتر روحالله سوری (استادیار فلسفه دانشگاه خوارزمی)
بودند.
در این نشست، نخست ارائهدهندگان محترم (دکتر
اردکانی و دکتر شهگلی) به بیان دیدگاههای خود پرداخته و گفتند: مسئله وجود خدا یکی از مسائل بنیادین فلسفی
کلامی است که از دوران کهن تا کنون کانون توجه بوده است. برخی وجود خدا را نیازمند
اثبات دانسته و برخی دیگر آن را بدیهی و بینیاز از اثبات میدانند. یکی از پرسشهای
مهم آن است که خود خداوند در قرآن کریم، چه رویکردی را برگزیده است. علامه
طباطبایی بر آن است که وجود خدا در قرآن اثبات نشده، بلکه بدیهی قلمداد شده است.
به باور ایشان فطرت انسان با پذیرش خداوند، عجین شده است و ازاینرو قرآن نیازی
به اثبات آن نمیبیند. آنچه در آیات الهی دیده میشود سراسر بحث از صفات الهی و
پاسخ به برخی شبهات در این باره است. اما اصل وجود خدا فطری و بینیاز از اثبات،
گرفته شده است. این دیدگاه مخالفانی دارد که نقل و نقد دیدگاه ایشان به پرورش و
تکامل دیدگاه علامه کمک میکند. همچنین برای امتداد و پرورش بهتر این دیدگاه لازم
است دلالتها و پیامدهای آن نیز بررسی شود.
ازاینرو دکتر اردکانی و دکتر شهگلی
در ادامه سخنان خود بر این دو ستون مهم توجه نمودند. البته فطری بودن وجود خدا،
تنها بینیازی از اثبات را روشن میکند اما دلیل بر اثباتناپذیری آن نیست.
بنابراین برهانهای فلسفی اثبات خدا، که خود علامه طباطبایی نیز در کتابهای فلسفی
برپا نمودهاند، از اعتبار نمیافتد. این برهانها میتوانند فطرتهای غبار گرفته
از شبهات را غبارروبی کنند و آنها را به دارایی درونی خویش توجه دهند. ازاینرو آندست
از بیانهای قرآنی که بهعنوان برهان اثبات خدا، قلمداد شدهاند، درواقع وصفی از
اوصاف الهی را به اثبات میرسانند، نه اصل ذات را.
در ادامه، دکتر شهگلی دلیل
نپرداختن قرآن به اثبات خدا را توضیح داده و دو وجه برای آن ذکر کردند: 1. بداهت
عقلی مسئله در سطح عالی آن 2. فطری بودن مسئله در سطح عالی آن. بر اساس آموزههای
دینی انسان برای فهم و پذیرش حقایق و از جمله حقیقت رسالت انبیا باید جان خود را از
یکسری عیوب مثل تقلید، تکبر و لجاجت پاک کند. در غیر این صورت مخالف حق عمل میکند. همانگونه که برای دیدن باید چشم سالم باشد فرد نابینا حقایق را نمی تواند
ببیند. برای پذیرش حق نیز سلامت نفس از عیبی نظیر تکبر و عناد لازم است. بر اساس
آموزه های دینی گناه و عصیان یکی از عوامل انکار وجود خدا، توحید و رسالت
است. با مراجعه به
تاریخ ملحدان میتوان نتیجه گرفت انکار آنها عمدتاَ از بحرانهای زندگی و روحیات
اخلاقی آنها ناشی شده است، نه آنکه دچار شبهه علمی در این موضوع شده باشند. کسانی
چون سارتر تصریح دارند که من مسئله را در دوازده سالگی برای خود حل کردم. بعدها
استدلالهای الحادی را مطالعه کردم.
:پس
از ارائه دکتر اردکانی و شهگلی، دکتر فلاح به بیان نقطهنظرات و نقدهای خود
پرداختند که مهمترین آنها در محورهای زیر خلاصه میشود
1. لزوم تبیین دقیق مفهومهای پایه برای پیشگیری از لغزش بحث به حیطههای گوناگون. مفهومیهایی چون ذات خدا، اثباتپذیری (و اثباتاپذیری)
و فطری بودن از مفهومهای کلیدی این پژوهشاند که باید به دقت تبیین شوند.
2. روشن کردن تبار مسئله
و اینکه آیا روش پژوهش، فلسفی است؟ یا عرفانی؟ یا تفسیری؟
3. روشن کردن وجه نوآوری
در پژوهش.
4. پاسخ به این پرسش که
سرانجام، قرآن و اهل بیت (ع) در برابر زندیقهای دیروز و مادهگرایان امروز، چه میگویند؟
آیا سکوت میکنند یا وجود خدا را به اثبات میرسانند؟
در پایان، ارائهدهندگان محترم نکات ناقد محترم را
به بحث گذاشته و در زمان باقیمانده به پاسخگویی به آنها پرداختند.