دکتر جمال سروش در همایش ملی «حکمت عملی؛ چیستی، مبانی، و روشها» اظهار داشت: عقل عملی در کلمات فلاسفه به معانی مختلفی به کار رفته است؛ در برخی از آنها برای عقل عملی نقش ادراک کلیات عملی و در برخی نقش ادراک جزئیات عملی و در برخی تنها نقش عمل را قائل شدهاند.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، دکتر جمال سروش، استادیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ملایر، در این همایش افزود: اگر در کلمات فلاسفه درباره عقل نظری و هم عقل عملی تتبع کنیم به این نتیجه می رسیم که عقل عملی در دو معنای متفاوت و به نحو مشترک لفظی به کار رفته است؛ اول به معنای مدرک کلیات عملی و دوم به معنای عامله. اگر مقصود از معنای اول این باشد که عقل عملی با چنین کارکردی وجودی مستقل و منحاز از عقل نظری دارد چنین قوه ای با توجه به ملاک تعدد قوا که در کلمات ابن سینا و ملاصدرا آمده قابل اثبات نیست چرا که هر ادراکی اعم از کلی و جزئی و اعم از نظری و عملی توسط عقل نظری و قوای تحت امر آن حاصل می شود و هیچ ادراکی باقی نمی ماند تا لازم باشد قوه دیگری به نامه عقل عملی متکفل آن باشد.
اما اگر مقصود از معنای اول این باشد که عقل عملی با کارکرد ادراک کلیات همان عقل نظری است که به خاطر تفاوت در مدرَک و متعلَق اصطلاحا به آن عقل عملی گفته می شود اشکالی ندارد و بسیاری از اطلاقات این مفهوم در کلمات فلاسفه به همین معناست و در نتیجه تفاوتش با عقل نظری صرفا یک تفاوت اعتباری و غیر ماهوی می شود.
معنای دوم عقل عملی که در کلمات فلاسفه آمده است عبارت است از جزئی از نفس که تنها عمل می کند و برای عملش نیازمند به ادراکات کلی و جزئی عملی است که آنها را از عقل نظری وام می گیرد. این معنای از عقل عملی در کلمات بزرگان فلسفه از ابن سینا گرفته تا علامه طباطبائی و شاگردانش قابل مشاهده است و اگر ما به مجموع آنها مراجعه کنیم می توانیم مقصود از این مفهوم را به صورت کامل دریافت کنیم؛ و آن این است که این قوه ادراکی ندارد و هر ادراکی که لازم داشته باشد از عقل نظری دریافت می کند و تنها عمل می کند و عملش یا منطبق با عقل نظری است که در این صورت شهوت و غضب را مدیریت کرده و به فضائل حکمت، عفت و شجاعت و در یک کلام عدالت نائل می گردد و یا منطبق با عقل نظری نیست که در این صورت مقهور قوای دیگر شده و مبتلا به رذایل اخلاقی مانند جربزه و غباوت، شره و خمود، تهور و جبن و در یک کلام ظلم می گردد.
عقل عملی به این معنا یا مولد صفات و ملکات راسخه نفسانی است و یا خود همان ملکات است. نکته قابل ذکر اینکه با توجه به اینکه خلق هر انسانی ترکیبی از صفات عدیده (اعم از فضایل سه گانه و اطراف شش گانه آنها) با درجات مختلف است با خلق انسان های دیگر متفاوت است و چه بسا بتوان گفت هر انسانی خلق منحصر به خود را دارد و هیچ دو انسانی نیست که به لحاظ خلقی با هم برابر باشد و نیز خلقی که می گوئیم و آن را برابر با عقل عملی می دانیم مختص فضایل نیست و هر انسانی با هر صفتی از صفات فضیلت و رذیلت واجد ملکات و خلقیاتی است که همه افعال اختیاریش از آنها ناشی می شود.