وحید مقدم عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در همایش ملی «بنیادهای فلسفی علوم انسانی و اجتماعی (1)؛ مبانی انسانشناختی» بیان کرد: شواهد قرآنی نشان میدهد که انسان هم میتواند حریص و منفعت طلب و هم اهل کمک کردن به دیگران باشد لذا در مدلسازیهای اقتصادی باید هر دو جنبه انسان را در نظر داشته باشیم.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی
حکمت و فلسفه ایران به
نقل از خبرنگار ایکنا، دومین روز همایش «بنیادهای فلسفی علوم انسانی و اجتماعی؛
مبانی انسانشناختی» روز چهارشنبه ۲۶ بهمنماه برگزار شد.
وحید
مقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، در این نشست با موضوع «ارزیابی دو نسل انسان
اقتصادی در پرتو حرکت استکمالی نفس و مسیر توسعههای آتی» به سخنرانی پرداخت که در
ادامه میخوانید:
گاهی
اوقات برخی میگویند موج اسلامیسازی علم اقتصاد که از بعد از سالهای ۱۹۸۰ شروع
شده نتوانست به هدف برسد و بعد از این هم نمیتوانید در این زمینه موفق باشید اما
بنده میگویم به خاطر قدرت انسان اقتصادی است که چنین اتفاقی رخ داده است؛ لذا باید
این انسان اقتصادی را کنار بگذاریم. این انسان اقتصادی در تاریخ غرب خصوصیاتی دارد
و به قول مارکس و انگلس، خون کارگران را در شیشه کرده بودند. برخی آیات قرآن هم به
این خصوصیات انسانی، اشاره دارند از جمله خداوند فرموده است: «إِنَّ الْإِنْسَانَ
خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ
مَنُوعًا؛ انسان مخلوقی طبعا سخت حریص و بیصبر است چون شر و زیانی به او رسد سخت
جزع و بیقراری کند و چون مال و دولتی به او رو کند منع (احسان) نماید.»
(معارج/۱۹، ۲۰ و ۲۱) چنین شواهدی نشان میدهد که بعضاً انسان دچار چنین خصوصیاتی میشود.
خصوصیت
مقابله مثل انسان
ما
نسبت به انسان اقتصادی کلاسیک میتوانیم سه رویکرد داشته باشیم؛ یکی از رویکردها این
است که این انسان اقتصادی را نقد کرده و بگوییم از نظر اسلامی، انسان نباید اینقدر
حریص و طماع باشد. رویکرد دومی که میتوانیم در پیش بگیریم این است که این انسان
اقتصادی را تعدیل کنیم تا به نمونه مد نظر خود دست پیدا کنیم. اقدام دیگری که میتوانیم
انجام دهیم این است که از آموزههای فطرت استفاده کرده و یک انسان اقتصادی مورد
نظر اسلام را ترسیم کنیم. ایده اصلی ما این است که بتوانیم مدلی ارائه داده که در
عین اینکه انسان اقتصادی کلاسیک را به رسمیت میشناسد اما رویکردهای اسلامی را نیز
در دل خود داشته و خصوصیات منفی انسان اقتصادی کلاسیک را کنار گذاشته باشد.
برخی
خصوصیتی اساسی برای زندگی انسان، به نام مقابله به مثل پیدا کردهاند و میگویند این
نسل دوم انسان اقتصادی است که فقط به فکر چرتکه انداختن نیست بلکه مقابله به مثل
هم میکند یعنی اگر کسی در حق وی خوبی کرد او هم خوبی خواهد کرد. مثلاً در آزمایشگاه
اقتصادی که چند دهه است برای توسعه اقتصاد رفتاری باب شده آزمایشی با عنوان مبادله
هدیه وجود دارد که در محیط کار صورت میگیرد و افراد به رفتارهایی که با آنها میشود
پاسخ میدهند و اگر به آنها حقوق بالا داده شود آنها هم با تلاش بالا پاسخ میدهند
و برعکس. این امر نشان میدهد که انسان آنچنان که اقتصاددانان نوکلاسیک میگویند
صرفاً منفعت طلب نیست.
لزوم
توجه به جنبههای فطری انسان
شواهد
قرآنی هم پیدا کردهایم که ثابت میکند قرآن این خصوصیت را به رسمیت میشناسد. از
جمله در قرآن کریم در همین راستا آمده است: «وَجَزَاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ
مِثْلُهَا ۖ فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ لَا
یُحِبُّ الظَّالِمِینَ؛ و انتقام بدی (مردم) به مانند آن بد رواست (نه بیشتر) و
باز اگر کسی عفو کرده و (بین خود و خصم خود را به عفو) اصلاح نمود اجر او بر
خداست، که خدا ستمکاران را هیچ دوست نمیدارد» (شوری/۴۰) وقتی این شواهد را تجمیع
میکنیم به این نتیجه میرسیم که وجود دو نوع انسان غیر قابل انکار است بنابراین
الگوی اسلامی که ارائه میدهیم باید هر دو جنبه انسان را در نظر داشته باشد. بنده
معتقدم باید کارهای بین رشتهای را به میزان بیشتری در نظر داشته باشیم لذا از
حکمت متعالیه در راستای این مدلسازی استفاده کردهایم و معتقدیم باید به مراتب
رشد فطری انسان توجه کنیم که در نهایت منجر به نفس قدسی یا فطرت الهی میشود.
به
عنوان نکته پایانی باید گفت این الگو بلندپروازانه است و باید مطالعات بیشتری در این
زمینه صورت بگیرد. قبلا برای همایش زکات، با همین ایده تلاش کردم نظام مالیاتستانی
رایج یا غربی را با نظام مالیات ستانی اسلامی اسلامی مقایسه کنم و ببینیم هرکدام
از اینها بر کدام مرحله از مراتب انسانی تمرکز دارند. نکته دیگر اینکه اگر آیات
جهاد را کنار هم بگذاریم به شکل بهتری میتوانیم این الگو را تکمیل کنیم. بنده از
داگلاس نورث، به میزان زیادی متأثر هستم لذا این دغدغه بنده است که دورههای تاریخی
را نیز در ملاحظات اقتصادی در نظر داشته باشم.