به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، محمد فتحعلی خانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در همایش «بنیادهای فلسفی علوم انسانی و اجتماعی 1؛ مبانی انسانشناختی» با موضوع «ابژه شدن انسان در علوم انسانی مدرن» به ارائه سخنرانی پرداخت که گزارشی از آن را در ادامه میخوانید:
دیدگاه مخالفان علوم اسلامی
بنده بر ابژه شدن انسان در علوم انسانی
تأکید دارم که خاستگاه آن در عصر مدرن است. برای اینکه مبتلای به اصطلاحات لغزنده
نشویم که در بین پژوهشگران به معانی مختلفی به کار میرود، بنابراین بنده مقصود
خود را از ابژه شدن بیان میکنم، اما ابتدا باید روشن کنیم که چرا به سمت بررسی
ابژه شدن انسان در علوم انسانی رفتهایم. بنده به دنبال این هستم که در بین مدلهای
مختلف از علوم انسانی اسلامی به یک جمع بندی رسیده و مدل متفاوتی را عرضه یا از
مدلی دفاع کنم. اما در این هدف، ابژه شدن چه جایگاهی دارد؟ علم انسانی اسلامی دارای
مخالفانی است. یکی از زوایایی که مخالفان با ایده علوم انسانی اسلامی مخالفت میکنند،
مباحث روششناختی و معرفتشناختی است.
ویترین و اشکال اصلی این افراد مباحث
مربوط به عقلانیت است و در واقع دنبال این هستند که بدانند عینیتِ یافتههای مورد
ادعا در علوم انسانی اسلامی چگونه تجلی پیدا میکند تا دانشی عینی و عقلانی که
گزارههای آن دارای توجیه است را شاهد باشیم. مخالفت عدهای نیز با روششناسی علوم
انسانی اسلامی است و معتقدند که این علم روشمند نیستند. دستهای از مخالفتها نیز
سیاسی است و عدهای میگویند قرار است مداخلهای از جانب قدرت سیاسی و حاکمیت دینی
در علم صورت گرفته و علم را از روشهای عقلانی رایج محروم کند.
دیدگاه مدافعان علوم اسلامی
مدافعان هم میگویند علوم انسانی و
اجتماعی اسلامی مورد ادعای ما قلمرویی عقلانی است یعنی عقل در آن جریان دارد و ایدئولوژیک
نیست و روشهایی هم برای آن ابداع شده و محصول آن میتواند مورد نقد عقلانی قرار گیرد
بنابراین ایدئولوژیک بودن علوم اسلامی، یک اتهام است. همچنین مدافعان میگویند که
علوم انسانی اسلامی دنبال رانت گرفتن از قدرت به نفع نتایج خود نیست بلکه میتواند
منتقد ساختار قدرت هم باشد.
حال سؤال این است که آیا میتوانیم تصویر
کنیم که علوم انسانی سکولار و اسلامی داریم؟ در این راستا توجه به نحوه ابژه کردن
در علوم انسانی اسلامی و رایج تفاوت دارد و این تفاوت بسیار سرنوشتساز است چراکه
تکوین علوم اجتماعی، از طریق این ابژه کردن انسان صورت میگیرد. در این راستا باید
دانست هر پدیدهای میتواند ابعاد گوناگونی داشته باشد و همه ابعاد آن مورد توجه
دانشمند قرار نمیگیرد بلکه دانشمند بخشی از وجود یک پدیده را انتخاب کرده و بر
مدار معنایی که در نظر دارد، شروع به آزمودن فرضیهها و نهایتاً رسیدن به نظریه میکند
بنابراین گزینش کردن، یکی از قسمتهای مهم همه دانشها از جمله علوم انسانی است.
عقلانیت فراگیر مزیتی را به علم میدهد
و آن هم نحوه گزینش و ابژه کردن است. این ابژه کردن، تبعیت همه چیز از انسان و در
نتیجه همه کاره شدن سوژه نیست بلکه مزیتی که برای انسان در علوم انسانی اسلامی
وجود دارد، این است که گزینشگری میکند لذا معتقدیم چنین انسانی شایستگی بیشتری
دارد و از منظر دینی هم به شکل بهتری میتوان از آن دفاع کرد.