به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، فاطمه شهیدی استادیار گروه مطالعات ابن سینا مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، روز چهارشنبه ۱۰ اسفندماه در کنگره فارابی که از سوی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد با موضوع نقد و بررسی تصحیح و ترجمه های موجود از کتاب " الحروف " فارابی طی سخنانی گفت: ورود من به این بحث به دلیل تصحیحی است که با همکاری دکتر یوسف ثانی درباره الحروف داریم و قرار است در سال آینده منتشر شود.
فاطمه شهیدی درباره تصحیح محسن المهدی درباره تصحیح الحروف بیان کرد: آرای
شاذی از فارابی در این اثر آمده و بدون توجه به این آرا نمیتوان تصحیح درستی از آن
ارائه کرد. ما متن الحروف را با دقت نخواندیم و به همین دلیل نتوانستیم درک درستی از
آن داشته باشیم.
وی با بیان اینکه کتاب الحروف در سال ۱۹۶۷ برای اولین بار توسط یکی از
پرکارترین شاگردان لئو اشتراوس (فیلسوف سیاسی معاصر و متأثر از فارابی) یعنی محسن مهدی
تصحیح و منتشر شد و در اختیار پژوهشگران قرار گرفت یادآور شد: تا پیش از این تصحیح
الحروف قرون متمادی مورد غفلت بوده است. هرچند
از میان تراجم و فهارس متقدم عالم اسلام تنها در عیون الأنباء فی طبقات الأطبّاء والحکما
از ابنأبیأصیبعه (۶۶۸هـ) و إخبار العلماء بأخبار الحکماء از قفطی (۶۴۶هـ) ذیل آثار
فارابی به اثری با نامی مشابه الحروف اشاره شده است، بااینحال برخی از اندیشمندان
بزرگ قرون وسطای متأخر از جمله ابنباجه، ابنرشد و سیوطی از این اثر با نام فارابی
یاد کردهاند و به مطالبی از آن ارجاع دادهاند که با محتوای کتاب در دسترس ما مطابقت
یا حداقل قرابت دارد.
او افزود: ابن ندیم (قرن ۴) در الفهرست، قاضی صاعد اندلسی (قرن۵) در طبقات
الأمم و بیهقی (قرن۶) در تتمه صوان الحکمه و ابن خلّکان (قرن۷) در وفیات الأعیان نامی
از کتاب الحروف ذیل آثار فارابی نیاوردهاند.
به گفته شهیدی، مشهورترین تحلیل در مورد مطالب کتاب الحروف رأی مصحح این
اثر یعنی محسن مهدی است که آن را در اصل شرح مابعدالطبیعۀ ارسطو بویژه کتاب دلتای آن
میداند. این موضع مورد اقبال پژوهشگران زیاد دیگری قرار گرفته است. این در حالی است
که علاوه بر اینکه همپوشانی کاملی میان اصطلاحات فلسفی مورد بررسی در این دو اثر وجود
ندارد _چنانکه بسیاری از اصطلاحات کتاب دلتا در الحروف مورد بحث قرار نگرفتهاند و
همینطور برعکس_، مطالبی که در باب مراحل پیدایش زبان و تکمیل آن در الحروف آمده، همچنین
مطالبی که راجع به فلسفه و نسبت آن با دین و بهتبع فقه و کلام آمده، یا بحث راجع به
خواص و جمهور در جامعه نه تنها در مابعد الطبیعه بلکه در هیچیک از آثار ارسطو نظیر
ندارد.
عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با بیان اینکه در تحلیلهای
مختلفی که راجع به مطالب کتاب الحروف شده اشکال مشترکی وجود دارد گفت: و آن اینکه جامعنگرانه
و با در نظر گرفتن همۀ مطالب کتاب و ارتباط محتوایی آنها با هم نیستند و هرکدام به
غرضی میانی مربوط به بخشی یا نهایتا بخشهایی از آن پرداختهاند و دراینمیان غرض
نهایی و اعلای فارابی که جامع و مانع بودن مطالب کتاب را در راستای رسیدن به این غرض
توضیح دهد مغفول مانده است.
او با بیان اینکه در یک نگاه کلی در میان مطالب مختلف کتاب الحروف، سه
موضوع بیشترین حجم مطالب را به خود اختصاص داده است توضیح داد: یکی فلسفه و جایگاه
آن در میان علوم و صنایع مختلف و پیدایش آن در میان مراحل مختلف پیدایش و تکمیل زبان،
علوم و صنایع؛ دوم دو اصطلاح «موجود» و «وجود»؛ و سوم حرف سؤال «هل». به نظر میرسد
با یک نگاه جامع به کل این اثر، میتوان همین سه بحث را محور اصلی همۀ مطالب دانست
به نحوی که در یک جمله میتوان گفت کتاب الحروف در صدد مشخص کردن جایگاه فلسفه است که
برای این منظور علاوه بر شرح نحوۀ پدید آمدن فلسفه در جامعه و نسبت آن با دین، به تبیین
مهمترین مفهوم در مبنایی ترین بخش فلسفه یعنی «موجود» در «مابعدالطبیعه» میپردازد.
تمامی مطالب الحروف بسط همین مطالب است.
فاطمه شهیدی در ادامه درباره تصحیح و ترجمههای فارسی کتاب الحروف عنوان
کرد: مهدی در زمانی که تصمیم به تصحیح کتاب الحروف گرفت تنها توانسته بود به یک نسخه
از این اثر (اهدایی مرحوم مشکاه به کتابخانه دانشگاه تهران) دست پیدا کند. نسخۀ در
دست او با خطی ناخوش، بدون نقطه با اغلاط و افتادگیهای فراوان و در مجموع بسیار بدخوان
است و از همین رو باوجود آشنایی و انس مهدی با فکر، زبان و قلم فارابی اغلاط فراوانی
به متن تصحیح شده وارد شده است که این اغلاط در کنار به کار بردن شیوههای نامأنوس
در فنّ تصحیح، کمدقّتی در نشانهگذاریها و پاراگرافبندیها و نیز حذف و اضافههای
گاه نادرست فهم مطالب کتاب را برای خوانندگان بسیار دشوار ساخته است. علاوه بر تصحیح
محسن مهدی دو ترجمۀ فارسی نیز از این اثر وجود دارد که هرکدام اشکالات فنی و فلسفی
مهمی دارد. اولی توسط طیبه سیفی و سمیه ماستری فراهانی دانشآموختگان رشته زبان و ادبیات
عرب انجام گرفته که بهدلیل ناآشنا بودن آنها با ادبیات و اصطلاحات فلسفی اشکالات
و اغلاط فراوان دارد. دومی همراه شرح بسیار مفصلی بر هر یک از فصول این کتاب توسط دکتر
قاسم پورحسن یکی از اساتید فلسفه انجام شده است که هرچند اشکال ترجمۀ اول را ندارد
ولی بهدلیل غفلت از اختلاف مبانی فلسفی فارابی با دیگر فیلسوفان اسلامی و به خصوص
اختلاف معانی اصطلاحات فلسفی در مشربهای فلسفی مختلف دچار اشکالاتی از نوعی دیگر شده
است.
به گفته او، دو گونه اشکال در تصحیح مهدی مهدی وجود دارد که یکی مربوط
به ساختار کتاب است و دوم مربوط به متن. اولین اقدام قابلانتقاد مهدی از سنخ اول تبویب
کتاب به ابواب سهگانه آن است که از جانب اغلب مخاطبان بصورت یک امر مسلم و مطابق متن
اولیۀ کتاب پذیرفته شده است، حال آنکه هیچ شاهد یا مؤیدی برای چنین تقسیم بندی ای از
کتاب در نسخ موجود از آن مشاهده نمیشود. مهدی و برخی دیگر از پژوهشگران گمانههایی
در مورد ترتیب اولیه ابواب کتاب زده اند ولی کسی به این بحث نپرداخته است که شاید اساسا
چنین تقسیمبندیای برای کتاب لزومی نداشته باشد. تردید در لزوم این نحو تقسیم مطالب
کتاب بویژه بعد از فصل بندی آن پیش میآید چراکه دست بردن بیش از این برای تفکیک مطالب
کتاب قرائت ویژه مصحح از متن را به مخاطب تحمیل میکند. علاوه بر این هم مهدی و هم
بسیاری از خوانندگان متن اذعان دارند که ترتیب فعلی مطالب کتاب اشکالات زیادی دارد
و به نظر ما میرسد اینطور نیست که این اشکالات صرفا در محدودۀ ترتیب مطالب در هر یک
از ابواب اتفاق افتاده باشد بلکه کاملا محتمل است برخی جابجاییها نهتنها ترتیب فعلی
مطالب بلکه حتی تفکیک فعلی ابواب را نیز نقض کند.
او افزود: گذشته از تبویب کتاب که اصل اقدام به آن مورد انتقاد است، نحوۀ
فصل بندی کتاب نیز در برخی موارد اشکالات مهمی دارد که اغلب بدلیل استنباط خاصی است
که مهدی از سیر مطالب کتاب دارد. برای نمونه در مباحث مربوط به حروف سؤال از جایی که
بحث از حرف سؤال «هل» آغاز میشود تا پایان کتاب محور اصلی مطالب همین حرف سؤال «هل»
است درحالیکه مهدی در فصل بندیهای خود در این قسمت هیچ توجهی به این موضوع ندارد. این
نکته از این جهت اهمیت دارد که همانگونه که در مطالب ابتدایی کتاب اصطلاح «موجود»
محور اصلی تمام مطالب است، در میان حروف سؤال هم بحث محوری بحث از حرف سؤال «هل» است
که اتفاقا حرف اختصاصی برای سؤال از «وجود» است و تمامی حروف سؤال دیگر همه به نحوی
برای تبیین این سؤل به کار آمدهاند.
فاطمه شهیدی بیان کرد: مشابه این نقد، به پاراگرافبندیهای مهدی نیز وارد
است. به نظر میرسد در بسیاری موارد استنباط مهدی از متن که باعث جدا کردن مطالب بصورت
پاراگرافهای نسبتا مستقل است قابل انتقادات جدی است. از این جزئی تر، علائم نگارشی
که مهدی در متن بهکار گرفته و نحوۀ جدا کردن جملات و دیگر ساختارهای داخل جمله که همه نشان از برداشت
مهدی از متن و فهم او از ادبیات فارابی و جملات او دارند تجدید نظر جدی میطلبد و
میتواند در برخی موارد متنی دیگر گونه را به دست دهد.