عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: در حال حاضر عامل تعیینکننده در مسئله اشتغال، نفع مادی و اقتصادی است. لذا فارغالتحصیلان رشتههای فنی و تجربی که ارتباط بیشتر و نزدیکتری با تولید ثروت و پول دارند، نسبت به اهالی علوم انسانی وضع مناسبتری دارند.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، دکتر محمد حسینزاده، عضو گروه فلسفه اسلامی مؤسسه، در گفتگو با خبرگزاری ایکنا، به وضعیت نامناسب اشتغال در رشتههای علوم انسانی و مخصوصاً رشتههای قرآنی و الهیاتی پرداختند که در ادامه متن مصاحبه ایشان از نظر میگذرد:
حجتالاسلام والمسلمین محمد حسینزاده، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا در پاسخ به این سؤال که وضعیت اشتغال در رشتههای علوم انسانی به صورت کلی و رشتههای قرآنی و الهیاتی به طور خاص را چگونه ارزیابی میکنید، گفت: به طور کلی میزان اشتعال در جامعه ما، وضعیت رضایتبخشی ندارد و مخصوصاً اهل دانش و فارغالتحصیلان دانشگاهی نیز همانند سایر اقشار جامعه با معضل اشتغال دست به گریبان هستند؛ اما در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی، دانش آموختگان علوم انسانی و به طور خاص رشتههای الهیاتی وضعیتی به مراتب پیچیدهتر دارند.
وی ادامه داد: بنده سعی میکنم ابتدا تحلیل خودم را از وضعیت فعلی و منشأ آن ارائه و سپس آنچه به نظرم رویکرد صحیح به اشتغال اهل دانش است بیان کنم. در حال حاضر عامل تعیین کننده در مسئله اشتغال، نفع مادی و اقتصادی است؛ به این معنا که ارزش و جایگاه رشتههای علمی و دانشآموختگان آنها را میزان تأثیر آنها در تولید ثروت و پول تعیین میکند. این در حالی است که فارغالتحصیلان رشتههای فنی و تجربی که ارتباط بیشتر و نزدیکتری با تولید ثروت و پول دارند، نسبت به بسیاری رشتههای علوم انسانی وضع بسیار مناسبتری دارند.
حجتالاسلام حسینزاده با اشاره به سهم اندکی که برای رشتههای علوم انسانی در تولید ثروت در جامعه ما در نظر گرفته شده است یادآور شد: همچنین آن دسته از فارغالتحصیلان علوم انسانی که همین نسبت را با تولید ثروت دارند، مانند فارغالتحصیلان روانشناسی و حقوق، در وضعیت مناسبتری نسبت به سایر رشتههای این حوزه قرار دارند. بالتبع بسیاری از فارغالتحصیلان علوم انسانی و به خصوص الهیات که نقش قابل توجهی در تولید ثروت مادی ندارند، ارزش کمتری دارند و در مقایسه با سایر رشتهها، سهم کمتری از جایگاه شغلی، حقوق و دستمزد برای آنها در نظر گرفته میشود. در این نوع نگرش به جایگاه دانش، فارغالتحصیلان علوم انسانی و به خصوص الهیات، در تصاحب فرصتهای شغلی نمیتوانند با فارغالتحصیلان سایر رشتهها رقابت کنند.
محدودیت فرصتهای شغلی در رشتههای علوم انسانی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران تأکید کرد: در چنین فضایی، فرصتهای شغلی فارغالتحصیلان علوم انسانی بسیار محدود بوده و تا حد زیادی به استخدام در ادارات دولتی و شبهدولتی وابسته خواهد بود. اضافه بر آن به این مشکل هم باید توجه داشت که برخی از فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی، به دلیل اینکه فرصت جوانی خود را صرف آموختن کردهاند و هیچ مهارت درآمدزایی به دست نیاوردهاند برای تشکیل زندگی خانوادگی و اداره آن با مشکل بسیار جدیتری روبهرو هستند.
حسینزاده در پاسخ به این سؤال که راهکارهای پایان دادن به این وضعیت را چه میدانید، بیان کرد: همانطور که عرض کردم مشکل اشتغال یک مشکل عمومی در کشور ماست و نمیتوان به این سادگیها از پایان دادن به این مشکل سخن گفت اما بنده میخواهم در مقابل رویکردی که توضیح دادم و تأکید کردم که این رویکرد فارغالتحصیلان علوم انسانی را با مشکلی جدیتری نسبت به سایر فارغالتحصیلان روبهرو میکند، رویکرد دیگری را مطرح کنم که فکر میکنم رویکرد بهتری است و مبانی دینی و حِکمی ما آن را اقتضا میکند و به نظر میرسد مشکلات کمتری نسبت به رویکرد قبل دارد.
جایگاه علم در نگاه دینی
وی با اشاره به جایگاهی که علم در اندیشه دینی دارد ادامه داد: در نگاه دینی و حِکمی، ارزش علم ذاتی است. علم از این جهت که علم است ارزشمند است، اگرچه به تولید پول و ثروت منتهی نشود. شخصی که مهمترین بخش سرمایه عمر خود را صرف علمآموزی کرده است باید اکرام شود و بالاترین جایگاه اجتماعی را داشته باشد، از جمله اینکه حتی اگر شغل نداشته باشد، یا تا زمان فراهم شدن شغل مناسب وضعیت زندگی و رفاه مناسبی داشته باشد و در زمان اشغال هم وضعیت شغلی او نسبت به وضعیت شغلهای دیگر ترجیح داشته باشد. همچنین مشاغلی که به امور پژوهشی، تعلیم و تربیت میپردازند جزو بالاترین مشاغل محسوب شوند.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در پایان گفت: در صورتی که از فارغالتحصیلان علوم انسانی حمایت شود افراد جامه به سمت تحصیل علم و دانش سوق داده میشوند و به دنبال آن نوعی فرهیختگی اجتماعی پدید خواهد آمد. در جامعهای که این سطح از فرهیختگی وجود داشته باشد که اغلب افراد آن دارای فضل و دانش باشند، ناهنجاریهای اجتماعی کمتر خواهد بود و از صرف هزینههای بسیار در این موارد جلوگیری میکند. در واقع هزینهای که برای تشویق و ترویج علم آموزی سرمایهگذاری شده بود، مجدد به دولت بازخواهد گشت.