به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و به نقل از ایکنا، حسن عبدی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، که در سومین روز از سلسلهنشستهای «حسینیه حکمت (2)؛ روایت حکمی از قیام حسینی» که به همت گروه «فلسفه اسلامی» مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار میشود، با عنوان «نقش معرفت شهودی در نبرد حق و باطل در حادثه کربلا» در روز چهارشنبه 4 مردادماه 1402 به ارائه سخنرانی پرداخت، اظهار داشت: هیچ شک و تزلزلی از بُعد معرفتی درباره درستی مسیری که اصحاب امام حسین(ع) به تبع ایشان برگزیده بودند وجود نداشت و همین عامل باعث میشد آنها با ثبات قدم به هدف خود برسند بنابراین معرفت شهودی بالاترین معرفت برای جبهه حق در حادثه کربلا است.
در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید؛
در ابتدا مناسب است توضیحی اجمالی درباره عنوان ارائه شود و سپس به تفصیل به واکاوی نقش و جایگاه معرفت شهودی در نبرد حق و باطل در حادثه کربلا بپردازیم. در مباحث معرفت شناسی، گونههای مختلفی برای معرفت بیان میشود و برخی از این گونهها دارای ارزش و اعتبار معرفتشناختی بالایی هستند که نمونه بارز آن معرفت شهودی است. هدف ما این است که به واکاوی این نکته بپردازیم که اگر به حادثه کربلا به مثابه یک کنش تاریخی بپردازیم خواهیم دید این کنشها مشتمل بر برخی مبادیِ افعال اختیاری هستند و از جمله این مبادی، موضوع معرفت است چون هیچ فعل ارادی و اختیاری بدون اینکه مبتنی بر معرفت باشد محقق نخواهد شد.
نقص تعاریف غربی از معرفت
هرگونه اشتباه در تشخیص درست و راه بردن به معرفتی مطابق با واقع و ارزشمند باعث میشود حقیقتِ آن کنش در مسیر باطل قرار بگیرد و از سوی دیگر هر مقدار ارزش معرفت و شناختی که مبدأ کنش قرار گرفتهاند بالاتر باشد تا حد زیادی تضمین کننده درستی و اعتبار آن کنش هم خواهد بود. در اینجا مقصود ما این است که بخش زیادی از کنشها در حادثه کربلا و جدال بین حق و باطل، معطوف به نوعی معرفت شهودی بود که امام و یاران ایشان از آن بهرهمند بودند.
به عبارت دیگر هیچ شک و تزلزلی از بُعد معرفتی درباره درستی مسیری که اصحاب به تبع امام خود برگزیده بودند وجود نداشت و همین عامل باعث میشد آنها با ثبات قدم به هدف خود برسند بنابراین محور اصلی بحث ما این است که معرفت شهودی به عنوان بالاترین معرفتِ پایه و اساسی برای جبهه حق در حادثه کربلا قرار گرفته است. در مباحث معرفتشناسی یکی از مباحث مهم در باب معرفت، چیستی آن است. سؤال این است که معیارِ نامیدن یک معرفت چیست؟ در کتب معاصر غربی، مباحث عموما حول باورِ صادقِ موجه می چرخد و نویسندگان و محققان با تکیه بر این تعریف سعی میکنند دیدگاه خود را در باب چیستی معرفت بیان کنند اما به نظر میرسد این تعریف دچار چالشهایی است که به ذهن خود آنها هم رسیده و در بسیاری از منابع به نقد آن پرداختهاند بنابراین ضرورت ندارد ما به تفصیل، آن ایرادات را در اینجا بازگو کنیم.
نکته مهم این است که براساس نگاهی از منظر معرفت شناسی اسلامی، معرفت محدود به باور صادق موجه نیست بلکه ما هر گونه شناخت و آگاهی را معرفت میدانیم ولو اینکه در زمره علم حضوری یا حصولی باشد چراکه معرفت شهودی، نوعی کشف واقع برای انسان است هرچند در آن از مفاهیم و صورتهای ذهنی استفاده نشده باشد. راههای بسیاری برای معرفت بیان میشود که از جمله آنها معرفت عقلی، حِس، تجربه، حافظه، نقل، یادآوری، استناد به معرفت دیگران است و راههای دیگری هم برای معرفت در کتب معرفتشناسی مورد توجه قرار گرفته است. توضیح و بیان ارزش هرکدام از این راهها موضوع بحثی مستقل است که برای بحث حاضر ما ضرورت ندارد بلکه فقط هدف بنده این بود که نشان دهم برای معرفت راههای زیادی وجود دارد.
ارزش بالای معرفت حضوری
اما اگر بخواهیم از نظر اعتبارِ شناختی، معرفتها را اولویتبندی کنیم لازم به اشاره است که معرفت حضوری، بالاترین ارزش را دارد چون خود واقعیت نزد فاعل شناسا حاضر است و اینگونه نیست که فاعلِ شناسا از طریق تحقیق و تجربه به این معرفت دست یافته باشد بلکه وقتی پای معرفت شهودی و حضوری در میان باشد خواهیم دید که خود واقعیت به چنگِ فاعل شناسا آمده است. از جمله مواردی که معرفتشناسان مسلمان برای معرفت حضوری بیان کردهاند یافتِ خود است؛ بدین معنا که شخص به راحتی میتواند حقیقت وجودی خود را بیابد و براساس آن معرفتی قوی و کاملا معتبر به دست بیاورد.
موارد دیگری از معرفت حضوری میتوان ذکر کرد که از جمله آنها علم به حالات درونی خود است مانند علمی که هر فرد میتواند به شادی، غم، درد و سایر موارد میتواند داشته باشد. کسی که غم اباعبدالله(ع) را با تمام وجود حس کند هیچگاه در تحقق این واقعیت شک نمیکند چون این حالت، با واسطهای برای وی به وجود نیامده که در اعتبار آن تردید کند بنابراین ما معتقدیم معرفت حضوری، معرفتی بیواسطه است. معرفت شناسان مسلمان تأکید بسیار زیادی بر این سنخ از معرفت دارند و معتقدند معرفت حضوری افزون بر اینکه خودش ارزشمند است میتواند نقطه اتکایی برای سایر معرفتها باشد، از این رو منزلت معرفت حضوری در فلسفه اسلامی بیبدیل است لذا هرجا سخن از معرفت در میان باشد مناسب است جایگاه معرفت حضوری و شهودی در آن موقعیت را واکاوی کنیم.
معرفت حضوری صرفاً منحصر در علم به خود و علم به حالات خود نیست هرچند که علم به خود و حالات خود از جمله عمومیترین معرفتهای حضوری میان فاعلهای شناسا است. عموم انسانها ظرفیت این را دارند که با اندک تأملی در وجود خود، حالات خود را درک کنند اما قدری تأمل نشان میدهد که معرفت حضوری شامل موارد دیگری نیز میشود که از جمله آنها میتوان به الهام و مکاشفه اشاره کرد. زمانی که فردی در اثر تقوا و ریاضت دینی به مرتبهای از مراتب وجودی نائل شود که به راحتی به کشف و مکاشفه و شهود نائل شود بسیاری از حقایق عالم در نظر او آشکار میشود. آشکار شدن این حقایق از طریق واسطه ذهنی نیست بلکه او مستقیما این واقعیات را مییابد و هیچ تردیدی در آن نخواهد داشت. همچنین اگر خدای متعال حقایقی را بر قلب سالکان راه تقوا الهام کند چنین افرادی حقایق را آنگونه که هست مییابند و یافتن این واقعیت برای فاعل شناسا چنان آشکار است که زمینه یا برای بروز تردید در او باقی نمیگذارد هرچه این معرفت از ارزش و اعتبار بالاتری برخوردار باشد آن عمل مطابقتر با واقع است.
حرکت امام حسین(ع) بر پایه معرفت متقن
حادثه کربلا یک حادثه تمدنی است که به مثابه الگویی برای همه انسانهای آزاده جهان قرار گرفته و نمونهای از مواردی است که در یک سوی این جدال حق و باطل، یعنی در خیمه حق، عمده معرفتهایی که سرچشمه کنشها قرار گرفته معرفتهای شهودی و حضوری است. صاحبان چنین معرفتی با تمام وجود حقایق را درک میکردند و در تشخیص حقیقتی که به آن نایل شده بودند ذرهای تردید نداشتند و از این روست که میبینیم رفتار آنها همانند رفتار کسی است که بهشت را در مقابل چشمان خود میبیند و مسیر جلوی خود را مسیری میداند که بیوقفه به سوی بهشت رهنمون میشود.
امام حسین(ع) و یاران ایشان براساس معرفت متقن گام برمیداشتند. یعنی حضرت اباعبدالله(ع) و یاران ایشان نسبت به مبدأ هستی معرفت داشتند. آنان شناخت خود نسبت به خداوند عز و جل را نه از راه تجربه و احساس ظاهری به دست آوردند بلکه مسیر آنها برای رهنمون شدن به حضرت حق، معرفت شهودی است. لذا میتوان نتیجه گرفت که حضرت اباعبدالله(ع) تأکید بر نوعی معرفت شهودی از حضرت حق دارد.