حسن عبدی: شهود از واقعیات هستی و جایگاه واقعیات در نگرش علامه طباطبایی

حسن عبدی: شهود از واقعیات هستی و جایگاه واقعیات در نگرش علامه طباطبایی
به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و به نقل از خبرگزاری شبستان، در پنلِ صبح پیش‌نشست بین‌المللی همایش «واقع‌گروی معرفتی در فلسفه اسلامی و چالش‌های پیش روی آن»، دکتر «حسن عبدی»، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع)؛ گفت: بر اساس تلقی مرحوم علامه طباطبایی، انسان واقعیتِ هستی را شهود می‌کند و پس از آنکه واقعیتِ هستی را شهود کرد، آن را در قالب گزاره‌ای به این شکل بیان می‌کند که واقعیتی هم هست.
دکتر «حسن عبدی» در این نشست، طی سخنانی با بیان اینکه مسأله واقع‌گرایی در مباحث فلسفی اهمیت بسزایی دارد، افزود: بحث من در مورد واقع‌گراییِ مرحوم علامه طباطبایی است، ایشان در جلد پنجم  کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» مطلبی را مطرح کرد که سرآغاز مباحث جدّی و جالبی در فلسفه اسلامی معاصر شده است؛ مرحوم علامه در این فراز از کتاب درصددِ تقریر کانت در اثبات واجب الوجود است که به عنوان برهان صدیقین در سنت اسلامی شناخته می شود؛ علامه با اشاره به اصل واقعیت تاکید می کند که می‌توانیم این اصل را مورد توجه قرار دهیم و یک بازنگری در ساختار فلسفه بر پایه این اصل داشته باشیم که این نکته مهمی است که بیاییم اصل واقعیت را به عنوان نقطه آغاز مباحث فلسفی در نظر بگیریم.
 
استاد دانشگاه باقرالعلوم (ع) افزود: بر اساس تلقی مرحوم علامه طباطبایی، انسان واقعیت هستی را شهود می‌کند و پس از آنکه در مرحله ای واقعیت هستی را شهود کرد آن را در قالب گزاره به این شکل بیان می کند که واقعیتی هم هست، این گزاره بنابر نظر علامه واجد ضرورت ازلی است یعنی هیچ قید و شرطی برای اساس محمول به این موضوع وجود ندارد؛ علامه طباطبایی می گوید حتی اگر کسی با اصل واقعیت در افتد و آن را انکار کند، اگر از این شخص سوال کنیم که آیا تو واقعا واقعیتی را قبول نداری یا صرفا لغلغه لسان و سخنی در قالب لفظ است که می گویی واقعیت را قبول نداری؟ آن شخص در پاسخ می‌گوید: من واقعا قبول ندارم که واقعیت باشد و در این همین سخن به نحوی به وجود واقعیت اذعان کرده است.
 
وی ادامه داد: نکته دیگری که در مورد دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی می توان به آن توجه کرد «حمل شایع صناعی» است. به اعتقاد علامه طباطبایی اصل واقعیت مقدم بر هر تمایزی است، تا به واقعیتی قایل نباشید نوبت این نمی شود که واقعیت را تقسیم به وجود یا ماهیت کنید یا حتی به نومن و فنومن تقسیم کنیم.
 
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) گفت: همان طور که می دانیم «کانت» شورشی را علیه دیدگاه گذشتگان به وجود آورد و افکار و اندیشه‌های دکارت و لایب نیتس را به چالش گرفت؛ عصاره و کلیت فکر کانت چیزی بر خلاف فیلسوفان قبلی است که از آن به انقلاب کوپرنیکی تعبیر می کند و معتقد است که به جای اینکه راه رئالیسم خام را در پیش بگیریم باید به تاثیر ذهن در معرفت اذعان کنید و هیچ معرفتی از راه ذهن حاصل نمی‌شود؛ بنابراین حقیقتی به نام نومن داریم و ذهنی داریم که آمیخته از معقولات است.
 
این پژوهشگر تصریح کرد: بعد از اصولی که کانت برای نگرش خود مطرح می کند در واقع در پی آن است که این مساله را نشان دهد که من رئالیست هستم و هیچ دیدگاه ایده‌آلیستی را بر نمی تابم. اگر کتاب «نقد عقل محض» را در نظر بگیریم او (کانت) دو ویراست برای این اثر در نظر گرفته است؛ این کتاب تا حدودی با ایده آلیست‌ها هم‌نوا است، برخی عبارات در این کتاب نشان می‌دهد که کانت تا حدودی به نگاه ایده‌آلیستی گرایش یافته است. کانت در ویراست دوم کتابش عمدتا مطالبی را اضافه کرده که آن ابعاد ایده آلیستی کمتر شود و در واقع بر بُعد رئالیستی نگاه اش افزوده شود؛ کانت آن قدر دغدغه داشت که مبادا به عنوان ایده آلیست شناخت شود که در ویراست دوم کتاب نقد عقل محض، یک عنوان به نام «رد ایده آلیسم» در کتابش افزود.
 
دکتر عبدی ادامه داد: کانت می خواهد از مقوله بندی ذهن به این نکته برسد که من معرفت را قبول دارم، من از وجه واقع گرایی دفاع می کنم و البته واقع گرای مستقیم هم نیستم و معتقد نیستم که معرفت مستقیم به ذهن وارد شود. در اینجا من به کانت اینگونه پاسخ می‌دهم که به گونه ای این علیت را تفسیر می کنید که ناظر بر شهودات حسی باشد، حال سوال آن است که چرا در برخی موقلات مثل علیت، آن را خارج از قلمرو شهود حسی به کار برده‌اید و به نظر می رسد که پارادوکسی در کتاب «نقد عقل محض» وجود دارد که بی‌پاسخ مانده است.
 
این استاد دانشگاه تصریح کرد: آیا ما می توانیم نحوه ای از ضرورت ازلی را برای گزاره‌های احکام عقل نظری به میان بیاوریم؟  پاسخ منفی است. چون کانت به نظر می‌رسد که فقط ضرورت وصفی را مطرح می کند. این موضوع مادامی که وصف فنومن را داشته باشد دیگر واجد این محمول نیست؛ بنابراین آنچه از نظر کانت می توانیم بیان کنیم آن است که بر خلاف علامه طباطبایی که تقریری از واقع گرایی ارایه کرد که حتی منکر آن هم مستلزم بود واقع گرایی را قبول کند، درک کانت چنین چیزی نیست؛ کسی که تمایز نومن و فنومن را نپذیرد در واقع دیگر صحبتی ندارد.
 
عبدی گفت: البته کانت می گوید که من می توانم شما را اینگونه قضاوت کنم که دچار مغالطه ساختاری شدید. حتی در این صورت اگر صحبت از مغالطات ساختاری عقل به میان بیاید، پرسش از واقع گرایی کانت خواهیم داشت بر این مبنا که با چه ابزاری توانستید این مغالطات را شناسایی کنید؟ با چه ابزاری جز عقل؟ اگر عقل را متصف کنید که خطاهایی ساختاری دارد، حال از کجا معلوم این خرد، خودش در لایه دیگر مبتلا به مغالطه نشده باشد؟ بنابراین واقع گرایی کانت بر خلاف نگرش علامه طباطبایی به وادی وارد می‌شود که حتی ارزش عقل و خرد را نمی تواند نشان دهد.
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.