به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، هیئتی از انجمن دائویی چین (中国道教协会) که برای حضور در نشست «صلح و عدالت در اسلام و دائوئیسم» به ایران آمدهاند، در روز دوشنبه 27 آذرماه 1402، از مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بازدید کرده و با جمعی از اعضای هيئت علمی به گفتگو و تبادل نظر پرداختند.
در ادامه گزارشی از این نشست مشترک از نظر میگذرد:
در نشستی که در این روز برگزار شد، در هیئت چینی آقای دکتر جانگ سْوئِهلینگ (张雪菱) از اعضای ارشد انجمن دائویی چین و روحانی دائویی، آقای لی هَانیینگ (李寒颖) و خانم جائو سْیائویانگ (赵晓阳) از کارشناسان بخش بین الملل این انجمن، آقای سوئِن گانگ (孙钢) از سازمان اداره ادیان چین، و آقای دکتر لی سْین (李鑫)، پزشک و استاد دانشگاه جِهجْیانگ، و در طرف ایرانی، دکتر شهرام پازوکی، مدیر گروه ادیان و عرفان موسسه، دکتر محمدجواد اسماعیلی، مدیر بینالملل و عضو گروه مطالعات ابن سینا، دکتر اسماعیل رادپور، عضو گروه ادیان و عرفان و مدیر امور پژوهش موسسه و دکتر علی صادقدقیقی معاون بینالملل موسسه حضور داشتند. در این نشست حجت الاسلام عسگر آقایی ترجمۀ گفتگوها را به عهده داشته و همچنین خانم دکتر انسیه قنادزاده و دیگر همراهان هیأت چینی از مرکز گفتگوی ادیان و تشریفات سازمان فرهنگ در این جلسه شرکت کردند.
نخست دکتر اسماعیلی گزارشی از فعالیتهای موسسه و گروههای پژوهشی آن ارائه کردند و سپس آقای سوئِن کانگ توضیحاتی دربارۀ ادیان چینی و تاریخچۀ سازمان ادارۀ ادیان چین دادند و دکتر لی سْین از مدرسۀ پزشکی در دانشگاه جِهجیانگ گفتند و به پژوهشهای خودشان که با تعالیم دین دائویی در باب حفظ سلامت پیوند دارد و از جملۀ آن تعالیم به روزهداری در دین دائویی اشاره کردند که مشابه روزهداری مسلمانان است.
در ادامه، دکتر شهرام پازوکی ورود اسلام به چین را به واسطۀ عرفان دانستند و گفتند کتاب مرصاد العباد شیخ نجم الدین رازی و لوایح جامی از نخستین کتابهایی است که در اسلام چینی مطالعه میشده و به زبان چینی ترجمه شده است و این مطالعات به واسطۀ اصطلاحات حکمی چین بوده است که ریشۀ اکثر این اصطلاحات در تعالیم دائویی یافت میشود. توشیهیکو ایزوتسو کتاب خود را تحت عنوان آیینهای تصوف و دائویی حدود 40 سال پیش در همین موسسه نگاشت. او تعالیم یک عارف مسلمان یعنی ابن عربی را با دو حکیم بزرگ دائویی لائودْزی و جوانگدْزی مقایسه کردند، حال آنکه فاصلۀ چند هزار ساله و چند هزار کیلومتری میان آنان وجود دارد. این کتاب نشان میدهد که گفتگوی ادیان زمان و مکان نمیشناسد. یافتن وجوه مشترک عرفانی بین تعالیم عرفانی اسلام و دائویی بسیار عمیقتر، اصیلتر و دقیقتر از آن چیزی است که در ظاهر ادیان و سیاست حاکم بر کشورها جاری است. ایشان در ادامه به داستانی از مثنوی مولانا اشاره کردند که چهار نفر بر سر انگور نزاع میکردند و هر کدام با نامی در جستجوی آن میوه بودند. مولانا میگوید اگر کسی بود که زبان هر چهار را میدانست به آنان میگفت که همگی در پی یک چیز هستند. مولانا دو واژۀ مهم را در این موضع به کار میبرد، همزبانی و همدلی و میگوید «همدلی از همزبانی بهتر است». اگر رسیدن به همدلی برای ما ممکن نیست، امید است که دست کم به همزبانی برسیم.
آقای جانگ سْوئِهلینگ از دیدار خود با صوفیای چینی که «بابا» نامیده میشد گفت و به ورزش رزمی مخصوص مسلمانان چین اشاره کرد و شکلگیری بیشتر ارتباطات سنت اسلامی و دائویی را در زمان دودمان یوئِن دانست. او گفت تحقیق دربارۀ نسبت بسیار نزدیک تعالیم تصوف و دائویی از اهمیت بسیاری برخوردار است و چنین تحقیقاتی میتواند در قالب همکاریهای دوسویه به عمل آید و من به شخصه علاقهمند گفتگو با اهل تصوف هستم.
سپس، دکتر رادپور از مهماننوازی فوقالعادۀ انجمن دائویی چین در پنجمین همایش بینالمللی دائوئیسم تشکر کرده و حضور در مائوشَان را حضور در زمین مقدس (فُودی) توصیف کرد. او سپس مطالبی را راجع به نسبتهای عرفان اسلامی و آیینی دائویی در سه ساحت عرفان یعنی معنویت، دانش و رازورزی مطرح کرد. معنویت که عبارت است از رفتن از صورت به معنی شامل مراتب و مقامات است. در تصوف غالباً از هفت مرتبۀ استکمال نفس سخن میگویند. مانند همین هفت مرتبه در کتاب سیمَا چِنگجِن یافت میشود که این مراتب از خوف و ایمان (敬信) آغاز میشود و به تحقق به دائو (得道) ختم میشود. لیو ییمینگ نیز در کتاب خود با عنوان رفع ابهام از کلمات تمثیلی (象言破疑) از هفت مرتبۀ نزول و هفت مرتبۀ صعود سخن میگوید. اما آنچه به عنوان دانش در ساحت عرفان یاد شد شامل معرفت حقیقت مطلق میشود. در سنّت دائویی از ازلیات بزرگ پنجگانه (先天五太) سخن گفته میشود که تطبیق دقیقی با مفاهیمی در تصوف دارد. آنچه در دائوئیسم با تعابیر بینام (無名) و بانام (有名) یاد میشود نیز مطابق میافتد با آنچه عرفای اسلامی از احدیت و واحدیت یاد میکنند. مفاهیم دائویی آسمان قِدم (先天) و آسمان حدوث (後天) نیز همان عوالم غیب و شهادت در تعالیم عرفانی اسلام است. اما در ساحت رازورزی عرفانی نیز میان تعالیم تصوف و دائویی مشترکات بسیاری است. آنچه صوفیان با تعبیر شطح یاد میکنند و تعالیم مفصلی دربارۀ آن دارند، یکی از روشهای بیان دائویی است. مثلاً لائودْزی در بند 5 دائودِه جْینگ میگوید «آسمان و زمین مشفق نیستند» یا در بند 3 میگوید «در حکومت رهنمایان فرهمند، دلها تهی میشد و شکمها پر». اینها سخنان شطحآمیز و نیازمند تأویل است. یا آنجا که لائودْزی خود را «دارای دلی نادان» میگوید با نگرش ملامتی صوفیه قابل فهم است. بر اساس همه این تشابهات میتوان گفت که تصوف و دائوئیسم زبان یکدیگر را میفهمند. زبان ظاهری تصوف بیشتر عربی و فارسی و ترکی است و زبان ظاهر دائوئیسم چینی است ولی زبان باطنی هر دو یک چیز است و آن زبان طریقت است. شاید به همین سبب است که هیچ کسی نیست که با تعالیم تصوف آشنا باشد و دائودِه جْینگ را بخواند و احساس غریبی کند.
در پایان آقای جانگ گفت پیوند تصوف و دائوئیسم چنان عمیق است که گویی تعالیم هر دو از یک کتاب واحد نشأت گرفته است و رادپور از نزدیکی مفاهیم تَایشانگ لائوجْویْن (太上老君) و هشتاد و یک تجلّی او در طول تاریخ و همراهی سرّ احمدی و حقیقت محمدیه با همه پیامبران گفت. آری، این تعالیم عرفانی همه ریشه در ام الکتاب و هدایتهای حقیقت آسمانی نبوی و ولوی دارد.
در پایان این نشست، هیئت چینی از محوطۀ زیبای مؤسسه بازدید کردند که در خلال آن، به رغم سردی هوا، گفتگوهای گرمی میان حاضران درگرفت.