گزارش سخنرانی «چپ داروینی به‌روایت ایرانیان»

گزارش سخنرانی «چپ داروینی به‌روایت ایرانیان»
به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران،‌ سخنرانی «چپ داروینی به‌روایت ایرانیان» با ارائه محمد معصومی (پژوهشگر تاریخ علم)، در روز سه‌شنبه 1402/10/19 و در محلّ مؤسسه، برگزار شد. در ادامه گزارشی تفصیلی از این نشست از نظر می‌گذرد:
موضوع چپ داروینی با این عنوانِ مشخص، ظاهراً از ابتدای قرن بیست‌ویکم با کتاب پیتر سینگر –که با ترجمۀ محمدمهدی هاتف از سوی نشر کرگدن منتشر شده است- به ادبیات مباحث فلسفی و سیاسی و همچنین موضوعاتی بینارشته‌ای همچون تاریخ اجتماعی و تاریخ سیاسی علم راه یافته است. در واقع چپ داروینی از دیدگاه سینگر، نوعی توصیه به سیاست‌گذاران برای بازگشت به اندیشه‌های داروین است؛ به نحوی که بتوان در سایۀ آن‌ها نوعی از اندیشۀ سیاسی چپ را پایه گذاشت برای حل‌وفصل چالش‌های امروزین. صرف‌نظر از منظری که سینگر در کتابش از آن می‌نگرد، چپ داروینی در ایران بیشتر نوعی نگاه به گذشته و کاوش در میان اندیشه‌های چپ در فرازهای تاریخ معاصر پسامشروطۀ ایران است.
چپ داروینی- محمد معصومی
به این ترتیب، برای بررسی اندیشۀ چپ در ایران نیازمند تقسیم‌بندی تاریخی چهارگانۀ زیر هستیم تا بتوانیم با دقت در دیدگاه‌های متفکران چپ در هر مقطع، ارتباط آن را با نظریۀ تکامل بسنجیم. این ترتیبِ تاریخی از اواخر دورۀ قاجار آغاز می‌شود و در دورۀ پهلوی اول، پهلوی دوم و پساانقلاب سال 1357 تا سال 1362 ادامه می‌یابد. طبعاً در هر یک از دوره‌های پیش‌گفته، بودند اندیشمندانی که تمایلات چپ داشتند و از همین رو کنشگری سیاسی را هم پی می‌گرفتند. برای اینکه بتوان در این گفتار کوتاه گزارشی کلی از چپ‌های ایرانی و نسبت هر کدام با نظریۀ تکامل به‌دست داد بهتر است از هر دوره افراد شاخص را برگزینیم و به اندیشه‌های ایشان اشاره کنیم. به طور کلی قصد من در این گفتار این است که اولاً نشان دهم جریان چپ ایرانی چه تفکراتی داشته و بیشتر به کدام یک از روایت‌های مارکسیستی تمایل داشته؛ ثانیاً روشن کنم که این جریان چه برداشتی از داروینیسم داشته و چه نسبتی با آن برقرار کرده است.
برای رسیدن به این نتیجه لازم است بیان کنم که جریان‌های سوسیالیستی مدت‌ها پیش از ظهور مارکسیسم در کشورهای اروپایی حضور اثرگذار داشته و در پی دست‌یابی به حقوق انسانی و آزادی می‌کوشیدند. بررسی این جریان بیرون از وظیفۀ این گفتار است اما در اینجا تنها به این نکته باید اشاره شود که تا پیش از انقلاب اکتبر 1917 روسیه که منجر به پیروزی حزب بلشویک شد، جریان‌های سوسیال دموکرات در آنجا حضور داشته و در قالب احزاب فعالیت می‌کردند. تنها پس از انقلاب اکتبر است که اردوگاه چپ در بیشتر نقاط دنیا به دو شاخۀ سوسیال‌دموکرات‌ها که به اصلاحات باور داشتند و بلشویک‌های طرفدار لنین که راه نجات را در انقلاب می‌دیدند، تقسیم شد.
بر پایۀ اسنادی که در دست است، با آغاز فعالیت‌های سوسیالیستی در میان همسایگان ایران و به‌ویژه ترکان عثمانی و روشنفکرانی که در باکو فعال بودند و متفکران پیشتاز جهان عرب، آراء جدید به حوزۀ فکری ایرانیان نیز وارد شد و تحرکات حزبی شکل گرفت؛ به نحوی که برخی از این احزاب در انقلاب مشروطه نیز حضور ثمربخشی داشتند. نخستین جنبش‌های رسمی تَحزّب در ایران ظاهراً با حزب اجتماعیون-عامیون شکل گرفت. بعدتر در سال 1299ش حزب کمونیست ایران سامان یافت و توانست تا حوالی سال 1310ش فعالیت کند. در این فاصله نشریاتی نیز از سوی این جریانات در داخل و خارج از ایران منتشر می‌شد و گه‌گاه بازتابی بود از اندیشه‌های فلسفی آنان که به گمان اهل تحقیق بیشتر همان مارکسیسم روسی یا مارکسیسم-لنینیسم بوده است. درست همین خط است که در سال‌های بعد نیز دنبال می‌شود و منجر به حضور جدی‌تر احزاب چپ می‌گردد.
در فاصلۀ تأسیس حزب کمونیست تا سال 1310ش که طبق قانون همۀ فعالیت‌های کمونیستی در ایران ممنوع شد، یک گروه دیگر نیز نمودار شد که بعدتر به گروه پنجاه‌وسه نفر شهرت یافت. مغز متفکر این افراد نیز دکتر تقی اِرانی بود که حوالی سال 1309ش پس از پایان تحصیلات از برلن به ایران برگشته و در دارالفنون به تدریس می‌پرداخت. اِرانی از سال 1309 تا حوالی 1312 چند جلد کتاب با عناون کلی سلسلۀ علوم دقیقه در فیزیک و شیمی و پسیکولوژی (به تعبیر خودش علم روح) نوشت و کوشید در آنها ارتباط علوم را با ماتریالیسم دیالکتیک تبیین کند. با نگاهی به این کتاب‌ها می‌توان نشانی از ستارۀ بلند دانشوری و اندیشه‌ورزی را در پیشانی او دید. این کتاب‌ها با رویکرد ماتریالیسم دیالکتیک به مثابۀ دیدگاهی که قرار است پیوستگی میان علوم را توضیح دهد، نوشته شده است. پس از سال‌های 1310، ارانی با هم‌فکری بزرگ علوی و ایرج اسکندری و دیگران، نشریۀ دنیا را بنیان می‌نهد. این نشریه از سال 1312 تا 1314 به طور نامنظم منتشر شد. پس از بررسی مقالاتی که اغلب از خامۀ ارانی تراویده است، روشن می‌شود که وی همان دیدگاه‌ها را با بیانی ساده و خلاصه‌تر و با حذف مباحث فنی برای مخاطب عمومی نوشته است. در مقالات و کتاب‌های ارانی، اولاً اعتبار ویژه‌ای به نظریۀ تکامل داده شده و ثانیاً نظریۀ داروین ابزار مهمی برای درک ماتریالیسم دیالکتیک در زیست‌شناسی معرفی شده است.
چپ داروینی- محمد معصومی
پس از این مقطع و با سقوط دیکتاتوری رضاخان در شهریور 1320، حزب توده از سوی بازماندگان پنجاه‌وسه نفر و حزب کمونیست ایران در مهر همان سال سامان داده می‌شود. حزب توده که از همان ابتدا جهان‌بینی مارکسیسم-لنینیسم را برگزیده بود در اولین گام‌های خود اقدام به راه‌اندازی چند نشریه و روزنامه کرد و با بازنشر برخی از آثار مهم ارانی کوشید خلأ تئوریک خود را پر کند و در عین حال خود را دنباله‌روی اندیشه‌های ارانی معرفی کند. در این مقطع، علاوه بر کتاب‌هایی که از ارانی بازنشر می‌شد، حزب اقدام به ترجمۀ چند کتاب کرد. در همۀ آثاری که تا فاصلۀ کودتای 1332 و غیرقانونی شدن حزب توده منتشر شد تماماً توضیح و ترویج ماتریالیسم دیالکتیک دیده می‌شود که گاه درکنار نظریۀ داروین هم می‌نشیند. با غیرقانونی شدن فعالیت حزب در دهۀ سی و انتقال کمیتۀ مرکزی به خارج از ایران، سیر تولید آثار تئوریک و انتشار درس‌نامه‌های حزبی از روی دست چپ‌های کمونیست شوروی شتاب گرفت و این کتاب‌ها اغلب به صورت زیرزمینی و با نام «جلد سفید» در ایران چاپ و دست‌به‌دست و خوانده می‌شد. در بیشتر این کتاب‌ها نیز هم‌نشینی ماتریالیسم دیالکتیک با نوعی تفسیر خاص از اندیشۀ تکاملی داروین دیده می‌شود.
با آغاز دهۀ چهل و تنگ‌شدن حلقۀ استبداد حاکمیت و سرکوب شدید مخالفان، جنبش‌های چپ در ایران در نوعی دگردیسی روِشی به فعالیت‌های مسلحانه و چریکی متوسل شدند تا بتوانند برون‌رفتی از این تنگنا بیابند. حوالی سال 1344 سازمان مجاهدین خلق ایران از سوی چند دانشجوی پیرو نهضت آزادی ایران، با هدف مبارزۀ مسلحانه با حاکمیت تشکیل شد. در میان چند کتاب تئوریکی که از سازمان در دست است مشخصاً کتابی با نام تکامل دیده می‌شود که به قلم علی میهن‌دوست نوشته شده و در آن حضور پررنگ اندیشۀ تکاملی برای پیشرفت تاریخ بشر مشهود است. همچنین از سوی بخش مارکسیست‌شدۀ سازمان پس از سال 1354 که به انشعاب کشیده شد، جزوه‌ای با نام بیانیۀ اعلام مواضع ایدئولوژیک منتشر شد که در آن صریحاً دیدگاه‌های ماتریالیستی خود را بیان کرده بودند. 
پس از این، سازمان چریک‌های فدایی خلق نیز با حمله به پاسگاهی در سیاهکل در 1349 قدرت خودش را به رخ حاکمیت کشاند و تا سال‌ها موجب بروز مشکلاتی برای نظام سیاسی مستقر شد. در میان کتاب‌هایی که از سوی این سازمان منتشر شده نیز همان خط ماتریالیسم دیالکتیک دیده می‌شود که جهان‌بینی رسمی سازمان بود.
بعدتر میان سال‌های 1357 تا 1362 با بروز انقلاب اسلامی عرصۀ فراخی برای تقریباً همۀ گروه‌های چپ فراهم شد و از میان انبوه گروه‌های پراکندۀ چپ در ایران هر کدام مجالی یافت تا به ترویج اندیشه‌های خود بپردازد. به این ترتیب در طول این پنج سال حجم زیادی از کتاب و روزنامه و مجله از جانب ایشان منتشر شد که می‌توان در میان آن‌ها همان اندیشه‌های گذشته را بازیافت.
با توضیحی که مختصراً گفته شد، می‌توان گفت که چپ ایرانی از سویی شدیداً تحت تأثیر اندیشه‌های انگلس و لنین بوده و تمایل زیادی به ماتریالیسم دیالکتیک داشته است. در عین حال نگاه چپ‌ها با توجه به جهان‌بینی‌شان، نوعی تکاملِ جهت‌دار، کمال‌گرا و هدف‌مند را پیش چشم می‌گذاشت که نقطۀ برخورد اصلی با دیدگاه داروین است. بر پایۀ اسنادی که در دست داریم، مارکس و انگلس هر دو بر این باور استوار بودند که با ظهور اندیشۀ داروین، هر نوع غایت‌گرایی و هدف‌مندی در میان جانوران منتفی است و این شانس و احتمال و ضرورت است که بدون هر نوع هدف مشخص و از رهگذر انتخاب طبیعی، جانوران را برای بقا برمی‌گزیند، همان جانورانی که بهتر توانسته‌اند خود را با شرایط طبیعی متناسب کنند. در نتیجه، هر نوع کمال‌گرای و هدف‌مندی با توسل به اندیشۀ داروین باطل است. با در نظر داشتن این نکته، می‌توان گفت چپ‌های ایرانی بیش از آن‌که پیرو نظریات داروین بوده باشند، به دلایلی و از جمله ترجمۀ آثار انگلس -که بیشتر نوعی نگاه لامارکی در آثارش داشته است- تمایل ناخودآگاه زیادی به دیدگاه لامارک داشته‌اند. لامارک معتقد بود نوعی عقل بر طبیعت حاکم است که موجودات را در مسیر کمال‌یابنده و از ساده به پیچیده می‌راند و این نظریه‌ای بود كه نوعی غایت را در نظر می‌گرفت. باید توجه کرد که این اندیشه حتی در زمان داروین نیز طرفداران متعصبی داشت و از جانب  افرادی چون هرشل، هیوول، استوارت میل و دیگران حمایت می‌شد. پس چندان عجیب نبود که در چنین فضایی اندیشه‌های داروین محلی از اِعراب نیابد و مورد بی‌مهری واقع شود. به گمان من می‌توان با تکیه بر اسناد موجود نشان داد که چپ داروینی به روایت ایرانیان بیشتر لامارکی است تا داروینی.

۲۰ دی ۱۴۰۲
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.